احساس کمبود وقت واقعی است یا توهم

یک استاد دانشگاه در گفت‌و‌گو با آناتک بررسی کرد

احساس کمبود وقت واقعی است یا توهم

ذهن ما روزانه در معرض تصمیم‌گیری‌های کوچک فراوانی قرار دارد، از پاسخ دادن به پیام‌ها گرفته تا انتخاب محتوا در شبکه‌های اجتماعی و هر یک از این تصمیم‌های خُرد انرژی ذهنی زیادی مصرف می‌کنند. در پایان روز، فرد احساس می‌کند هیچ کاری انجام نداده و زمانش از بین رفته، در حالی که واقعاً زمان کم نبوده بلکه تمرکز او تقسیم شده است.

در عصر دیجیتال، بسیاری از ما احساس می‌کنیم روز‌ها به‌سرعت می‌گذرند، زمان از دستمان می‌گریزد و فرصت کافی برای کار و استراحت نداریم. اما آیا این حس واقعی است یا ساخته ذهن ماست؟ برای بررسی این موضوع با زینب حاج کاظمی، روان‌شناس و استاد دانشگاه آزاد گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

در دنیای دیجیتال امروز، چرا احساس می‌کنیم زمان سریع‌تر از گذشته می‌گذرد؟

 احساس ما از گذر زمان ارتباط تنگاتنگی با میزان توجه و تازگی تجربه‌هایمان دارد. وقتی ذهن ما با محرک‌های متنوع و رویداد‌های سریع درگیر می‌شود، مغز فرصت ثبت کامل لحظات را پیدا نمی‌کند و در نتیجه زمان به‌صورت فشرده‌تر تجربه می‌شود. در زندگی دیجیتالی امروز، با حجم زیادی از پیام‌ها، تصاویر و محتوا روبه‌رو هستیم؛ مغز مدام از یک محرک به محرک دیگر می‌پرد و در نوعی شتاب‌زدگی ذهنی قرار می‌گیرد. در پایان روز احساس می‌کنیم زمان پر کشیده و لحظات از دست رفته‌اند، چون ذهنمان فرصت مرور و تثبیت خاطرات را نداشته است. به زبان ساده، وقتی لحظه‌ای را با حضور و تمرکز کامل تجربه نکنیم، بعداً احساس می‌کنیم آن لحظه اصلاً وجود نداشته است.

فناوری و ابزار‌های دیجیتال چطور باعث برهم خوردن نظم زمانی در زندگی روزمره می‌شوند؟

در گذشته، مرز میان کار، تفریح و استراحت مشخص بود. اما اکنون تلفن همراه، لپ‌تاپ و شبکه‌های اجتماعی این مرز‌ها را از بین برده‌اند. به‌عنوان مثال، هنگام شب که باید ذهن ما آرام باشد، ناگهان پیام کاری دریافت می‌کنیم یا صبح، پیش از بیدار شدن کامل، با نوتیفیکیشن‌ها و اخبار درگیر می‌شویم. این وضعیت نوعی درهم‌ریختگی زمانی در ذهن ایجاد می‌کند؛ مغز دیگر نمی‌داند چه زمانی باید تمرکز کند یا استراحت داشته باشد. از دید روان‌شناسی اجتماعی، این آشفتگی موجب افزایش اضطراب پنهان، کاهش کیفیت خواب و شکل‌گیری حس دائمی «در حال انجام کاری بودن» می‌شود. به همین دلیل، حتی در زمان بیکاری نیز احساس خستگی می‌کنیم، چون ذهن از چرخه دیجیتال خارج نشده و مدام فعال است.

بسیاری از افراد می‌گویند «همیشه وقت کم می‌آورند» آیا این کمبود زمان واقعی است یا حاصل ناتوانی در مدیریت آن؟

 اغلب اوقات این حس واقعی نیست؛ بلکه نوعی توهم کمبود زمان است. ذهن ما روزانه در معرض تصمیم‌گیری‌های کوچک فراوانی قرار دارد از پاسخ دادن به پیام‌ها گرفته تا انتخاب محتوا در شبکه‌های اجتماعی و هر یک از این تصمیم‌های خرد انرژی ذهنی زیادی مصرف می‌کنند. در پایان روز، فرد احساس می‌کند هیچ کاری انجام نداده و زمانش از بین رفته، در حالی که واقعاً زمان کم نبوده بلکه تمرکز او تقسیم شده است. به زبان ساده‌تر، کمبود زمان معمولاً نشانه‌ای از کمبود تمرکز است، نه کمبود ساعت در شبانه‌روز. یادگیری مهارت‌های اولویت‌بندی و حذف فعالیت‌های غیرضروری می‌تواند این حس را تا حد زیادی کاهش دهد.

چگونه می‌توان در محیطی پر از پیام، نوتیفیکیشن و اطلاعات، زمان را به‌صورت مؤثر مدیریت کرد؟

 نقطه آغاز مدیریت زمان، در واقع مدیریت ورودی ذهن است. پیش از آنکه برنامه‌ریزی کنیم، باید یاد بگیریم چه چیز‌هایی را نبینیم و چه پیام‌هایی را دریافت نکنیم. پیشنهاد من برای مراجعان این است که برای خود «محدوده زمانی بدون صفحه‌نمایش» تعریف کنند؛ مثلاً یک ساعت اول صبح یا نیم ساعت پیش از خواب. همچنین، روش‌هایی مانند تکنیک ۲۵ دقیقه تمرکز و ۵ دقیقه استراحت (Pomodoro) یا تمرین‌های ذهن‌آگاهی (Mindfulness) می‌تواند کمک‌کننده باشد. ذهن‌آگاهی یعنی حضور آگاهانه در لحظه اکنون. وقتی یاد بگیریم آگاهانه تصمیم بگیریم چه زمانی و برای چه فعالیتی وقت بگذاریم، احساس کنترل بر زمان افزایش می‌یابد و کیفیت زندگی و رضایت‌مان بیشتر می‌شود.

 از دید روان‌شناسی، چه تفاوتی بین «مدیریت زمان» و «کنترل توجه» وجود دارد؟

مدیریت زمان، تنظیم بیرونی کارهاست؛ یعنی مشخص کردن اینکه در چه ساعتی چه کاری انجام شود. اما کنترل توجه، تنظیم درونی ذهن است اینکه در لحظه، ذهنمان دقیقاً کجا متمرکز باشد. اگر فردی در تقویمش یادداشت کند «یک ساعت مطالعه»، اما در طول آن زمان چندین‌بار شبکه‌های اجتماعی را چک کند، عملاً مطالعه‌ای رخ نداده است. کسی که بتواند توجه خود را هدایت کند، حتی با زمان محدود (مثلاً پانزده دقیقه یا نیم ساعت)، بازدهی و آرامش بیشتری را تجربه خواهد کرد.

 آیا استفاده از ابزار‌های زمان‌بندی دیجیتال مانند تقویم‌ها و اپلیکیشن‌های مدیریت کار واقعاً به بهره‌وری کمک می‌کند؟

این ابزار‌ها در ذات خود مفیدند، چون به مغز ساختار و پیش‌بینی‌پذیری می‌دهند. اما اگر استفاده از آنها به وسواس برنامه‌ریزی یا حس فشار تبدیل شود، نتیجه معکوس می‌دهد. بهترین شیوه، استفاده از این ابزار‌ها برای برنامه‌ریزی کلی و ثبت اولویت‌ها است، نه برای مدیریت هر دقیقه روز. در واقع، ابزار باید در خدمت انسان باشد، نه انسان در خدمت ابزار. بهره‌وری واقعی زمانی شکل می‌گیرد که به جای تلاش برای پر کردن تمام لحظات، به کیفیت حضور در لحظات زندگی اهمیت دهیم.

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *

advanced-floating-content-close-btn