
رامین هادی پور: طی سالهای اخیر، افزایش حساسیتهای محیطزیستی در جامعه ما پدیدهای مثبت و ضروری به نظر میرسد. این آگاهی، موهبتی است برای حفظ سرمایههای طبیعی کشور برای نسلهای آینده. با این حال، گاهی این نگاه آنچنان در دام تکبعدینگری میافتد که نه تنها راهحلی ارایه نمیدهد، بلکه خود به عاملی تهدیدکننده برای بافت اجتماعی و اقتصادی تبدیل میشود.
جریان غالب محیطزیستگرایی در فضای عمومی، اغلب تمام تمرکز خود را بر روی”آلاینده” به عنوان یک موجودیت مجرد متمرکز میکند. در این نگاه، یک کارخانه یا مجتمع صنعتی بزرگ، چیزی جز یک دودکش غولپیکر و مخرب نیست. این نگاه، پیچیدگیهای سیستم اقتصادی – اجتماعی را نادیده میگیرد.
به عنوان نمونه و در کلیپ هایی که این روزها در فضای مجازی شهرستان اندیمشک منتشر شد، که کارخانه ای فعال در این شهر را نشان می داد، در نظر بگیرید؛ بدون شک، هر واحد صنعتی بزرگی میتواند آثار محیطزیستی به همراه داشته باشد که باید با نظارت دقیق، به حداقل برسند. اما آیا میتوان این واقعیت را نادیده گرفت که این شرکت، مسیر معیشت مستقیم بیش از دو هزارکارگر، مهندس و کارمند را تامین میکند؟
این عدد تنها مشاغل مستقیم است و مشاغل غیرمستقیم(از رانندگان حمل و نقل تا فروشندگان محلی) که به این کارخانه وابسته هستند، رقم قابل توجه دیگری را تشکیل میدهند.
تعطیلی یا تضعیف چنین واحدی به بهانه محیطزیست، به معنای پرتاب کردن این هزاران نفر به دامان بیکاری، فقر و مشکل های اجتماعی ناشی از آن است.
اینجا است که با یک پارادوکس آشکار روبرو میشویم؛ شما نمیتوانید همزمان، هم منتقد سرسخت”کار” و صنعت باشید، و هم منتقد”بیکاری”. اگر راهحل نهایی همه فعالان محیطزیست، توقف کامل فعالیتهای صنعتی بدون ارایه یک جایگزین معیشتی باشد، آنگاه باید پذیرفت که نسخه آنان برای درمان بیماری، مرگ بیمار است. بیکاری گسترده خود یک فاجعه انسانی و اجتماعی است که پیامدهای آن دامنگیر تمام جامعه، از جمله خود محیطزیست خواهد شد. مردمی که نان آور خود را از دست دادهاند، اولویت اولشان نان شب است، نه پاکیزگی هوا.
عبور از نگاه”تقابلی” و حرکت به سمت”تعادل” به جای شعارهای کلی و تخریبگرا، راهحلهای عملی و فناورانه می تواند بهترین راه حل باشد مثلا:
۱. به جای فشار برای تعطیلی، باید بر بهینهسازی فرآیندها، نصب فیلترها و استفاده از تکنولوژیهای کمآب بَر و کممصرف در همان کارخانهها تاأکید شود. این امر نیازمند حمایت دولت و فشار افکار عمومی برای سرمایهگذاری صنایع در این حوزه است.
۲. به جای حذف آلاینده، باید بر کنترل و مدیریت آن با نظارت دقیق، مستمر و مبتنی بر علم پافشاری کرد.
۳. تشویق صنایع به بازیافت پسماند و استفاده مجدد از منابع، که هم آلودگی را کاهش میدهد و هم به صرفه اقتصادی دارد.
در پایان می توان گفت حفاظت از محیطزیست یک ضرورت انکارناپذیر است، اما این حفاظت نباید به بهای نابودی معیشت مردم و ایجاد بحرانهای اجتماعی جدید تمام شود. نقد ما باید متوجه”شیوههای غلط تولید” باشد، نه خود”تولید” و “اشتغال”. باید خواهان”صنعت پاک” باشیم، نه “تعطیلی صنعت”. به یاد داشته باشیم که پشت هر دودکشی، خانوادههایی هستند که چشم به دستمزد پایان ماه دوختهاند. مسیله این نیست که “کارخانه یا محیط زیست”، مسیله این است که “چگونه میتوان هم کارخانه داشت و هم محیط زیست سالم”. این مسیر دشوار، اما تنها مسیر ممکن است.
انتهای پیام/

