
به گزارش رونویس، پژوهشهای جدید در دانشگاه کوئین مری لندن و دانشگاه کالج لندن، تصویر تازهای از تواناییهای حسی انسان ارائه میدهد؛ تصویری که میتواند مفهوم «حس هفتم» را از یک ایده شهودی یا شبهمعنوی، به یک پدیده قابل اندازهگیری علمی تبدیل کند. با این حال پیشتر نیز مباحثی درخصوص کشف «حس هفتم» مطرح بوده است و این داستان همچنان ادامه دارد.
حس هفتم
اجازه بدهید یک مورد از چندین فرضیه درباره کشف «حس هفتم» را باهم مرور کنیم. ۷سال پیش «جاناتان کیپینز» مدیر وقت مرکز ایمنیشناسی مغز و گلیا (سلولهای پشتیبان و حیاتی دستگاه عصبی)» یک تئوری خاص را درباره وجود حس هفتم مطرح کرد. او در این فرضیه از پشتیبانی سیستم ایمنی بدن از مغز سخن به میان آورد. موردی که تاکنون در جهان مطرح نشده بود. او نوشت: ما ۵حس شناختهشده داریم؛ بویایی، لامسه، چشایی، بینایی و شنوایی. حس موقعیت و حرکت یا همان پروپریوسپشن، بیشتر بهعنوان حس ششم شناخته میشود. این حواس درباره محیطهای بیرونی و درونی به مغز گزارش میدهند و زمینهای فراهم میکنند تا مغز فعالیت لازم برای حفظ بقا را محاسبه کند. میکروارگانیسمها در محیط ما فراواناند و توانایی تشخیص آنها و دفاع در برابرشان درصورت نیاز، برای بقا حیاتی است. دستگاه ایمنی دقیقا در همین حوزه برتری دارد؛ ایمنی ذاتی در تشخیص کلی الگوها و انواع مهاجمان و ایمنی تطبیقی در شناسایی مهاجمان خاص مهارت دارد. برخی دانشمندان بر این باور هستند که پاسخ ایمنی بهصورت سختافزاری در مغز تعبیه میشود وچنین چیزی «حس هفتم» است.
تشخیص اجسام بدون تماس مستقیم
اما مطالعهای که در کنفرانس بینالمللی IEEE (روباتیک هوشمند و سامانههای کنترل خودکار) در زمینه توسعه و یادگیری ارائه شد، نشان داد انسان قادر است اجسام پنهان در زیر شن را بدون تماس واقعی تشخیص دهد. در آزمایشی ساده، شرکتکنندگان با حرکت آرام انگشتان میان دانههای شن توانستند با دقت بالا مکعبی را که در زیر سطح دفن شده بود پیدا کنند. این نتیجه، فرض دیرینهای را که لامسه را تنها به «تماس پوستی» محدود میکرد، به چالش میکشد.
لامسه دوربرد؛ پدیدهای فراتر از پنج حس متعارف
پژوهشگران این توانایی را نوعی لامسه دوربرد توصیف میکنند؛ چیزی که شاید بتوان آن را «حس هفتم» هم نام نهاد؛ قابلیتی که پیشتر در برخی پرندگان ساحلی مانند سندیپایپرها و پلورها شناخته شده بود. این گونهها با تشخیص لرزشهای بسیار ظریف در شن، طعمه مدفون را شناسایی میکنند. در انسان نیز، جابجاییهای میکروسکوپی دانههای شن که از جسم پنهان بازتاب میشود، بهعنوان یک نشانه مکانیکی قابل تشخیص عمل میکند. مدلسازی فیزیکی نشان داده است که حساسیت دست انسان به مرز نظری قابلتشخیصبودن این بازتابهای مکانیکی نزدیک میشود.
مقایسه عملکرد انسان و روبات
برای سنجش این پدیده، عملکرد انسان با یک حسگر لمسی روباتیک مجهز به الگوریتم LSTM (حافظه طولانی کوتاهمدت) مقایسه شد. انسانها دقت ۷۰.۷درصدی از خود نشان دادند. روباتها با وجود توانایی تشخیص در فاصله کمی بیشتر، با خطاهای متعدد مواجه شدند و در نهایت تنها ۴۰درصد دقت ثبت کردند. این نتایج نشان میدهد انسان پیش از تماس واقعی نیز قادر به دریافت اطلاعات محیطی است؛ نکتهای که مرزهای شناختهشده برای حس لامسه را گستردهتر میکند.
بیشتر بخوانید:
پیامدهای علمی و فناورانه
پژوهشگران تاکید میکنند که شناخت این پدیده، هم ارزش روانشناختی و هم کاربرد مهندسی دارد. از یکسو، درکی دقیقتر از ساختار حسی انسان ارائه میکند و از سوی دیگر، به طراحی نسل جدیدی از روباتها و ابزارهای کمکی الهام میبخشد. این توانایی ممکن است برای روباتهایی که در باستانشناسی، جستوجوی اجسام مدفون یا کاوش در خاک سیارات فعالیت میکنند، نقش تعیینکننده داشته باشد.
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

