
۱۱:۰۱ – ۱۹ آبان ۱۴۰۴
باشگاه خبرنگاران جوان – «چریکترین بانوی انقلاب» عنوانی بود که مرضیه دباغ داشت. اما این فقط یک عنوان نبوده و نیست، ترکیبی از باور به جایگاه زنان در جامعه است که با الگوی سوم مقام معظم رهبری، تطابقت میکند. خواهر دباغ نشان داد زن میتواند در قلب تحول باشد، درحالیکه هشت فرزند دارد و زندگی در قلب او میتپد.
سوز سرمای پاییز شاخههای درختان انار و خرمالو را تکان میداد و همدان حسابی سرد شده بود که مرضیه به دنیا آمد. سال ۱۳۱۸ بود و هنوز مکتبخانه ها عهدهدار تحصیل بچهها بودند. مرضیه دباغ هم وقتی به سن مناسب رسید راه خواندن و نوشتن را در مکتبخانه پیدا کرد. اما قرآن، نهجالبلاغه و ادعیه را پیش پدرش یاد گرفت. سال ۱۳۳۳ بود که تور عروسی روی صورت چریکترین بانوی انقلاب انداختند و او عروس محمدحسن دباغ شد و این نقطه عطفی برایش بود چرا که بعدها با هم به تهران سفر کردند و کمکم پا در مسیر مبارزه گذاشتند. در همین سالها بود که مرضیه درس هم میخواند و تحصیلات حوزوی خود را نزد اساتید بزرگ تهران همچون؛ مرحوم حاجآقا کمال مرتضوی، حاج شیخ علی خوانساری، شهید آیتالله محمدرضا سعیدی و نیز شهید سید مجتبی صالحی خوانساری ادامه میداد. او تا شرح لمعه پیش رفت و سپس در مسیر انقلاب، رشد تازهای پیدا کرد.
آغاز مبارزه برای زن چریک
سال ۱۳۴۲ بود که با وفات آیتالله بروجردی و آشنایی با آرمانهای امام خمینی(ره) مرضیه دباغ هم مبارزه را به اولین اولویت زندگیاش تبدیل کرد. او فعالیتش را با تکثیر اعلامیهها، فتاوای امام و برگزاری اردو برای بانوان در امور مختلف ادامه میداد. اما مهمترین کار خواهر دباغ که ساواک هم از آن واهمه داشت تشکیل پایگاههای مبارزه در سراسر کشور بود. او به جاهای مختلفی میرفت و با تعامل درست، سعی در تغییر ذهنها و تألیف قلوب نسبت به آرمانهای امام و انقلاب میکرد.او با دانشجویان دانشگاههای زیادی از جمله دانشگاه صنعتی شریف، بهشتی و دانشگاه تهران هم ارتباط میگرفت و آنها را به مبارزه دعوت میکرد.
دستهای بیشرف ساواک
سرانجام سال ۱۳۵۲ بود که مرضیه دباغ با دستهای کثیف و خونآلود ساواک روبرو شد. زندان ساواک با همه شکنجههای دردآورش حریف مقاومت این زن نشد. با آنکه زخمهایش عفونت کرده بود اما حرف نمیزد و برای همین هم بود که عمال ساواک، رضوانه ۱۴ساله را هم به زندان آوردند. دختر بیگناهی که تازه باید لباسهای چیندار میپوشید حالا در زندان کنار مادرش، شکنجه میشد تا مقاومت او شکسته شود. اما ساواک با همه خباثتش موفق به ترک انداختن روی باورهای مرضیه نشد و عاقبت بهخاطر حال بد زخمهایش او را آزاد کرد. او تازه روبهبهبود بود که ۴ ماه بعد دوباره به زندان افتاد و این بار دیگر تا مرز سرطان پیشرفته پوست پیش رفت و آنقدر وضعیت او رنجآور بود که همبندی ها از تحمل بوی عفونت او عاجز شدند و ساواک مجبور شد زن چریک انقلاب را آزاد کند. اینجا بود که مرضیه دباغ عازم خارج از کشور شد.
خواهردباغ، مسئول حفظ جان امام
از مهمترین فعالیتهای دباغ در آنسوی مرزهای کشور، اقامت در نوفل لوشاتو در کنار امام و خدمت به ایشان در امور خانه و حفاظت از ایشان بود. در همه این سالها مرضیه دباغ زنی مبارز و مادری شیردل بود که سالها دوری از فرزندانش هم آرمانهای او را نمیشکست. او ایمانش را با فولاد توکل ترکیب کرده بود تا بتواند نهال انقلاب را بهاندازه سهم خودش بپرورد.در سالهای پس از انقلاب هم خواهر دباغ از پای ننشست، او اولین فرمانده زن انقلاب اسلامی در همدان بود و به مهار حرکت نظامی و تروریستی حزب کومله، دموکرات و مجاهدین مشغول بود. او همچنین به همراه آیتالله جوادی آملی و آقای لاریجانی عازم روسیه شد تا نامه امام را به گورباچف برساند.
بانوی مجاهد، خداقوت
مرضیه دباغ، در دوره اول، دوم و سوم مجلس، نماینده تهران و همدان بود و همزمان به تدریس در دانشگاه علم و صنعت و مدرسه عالی شهید مطهری میپرداخت. بالاخره پس از سالها مجاهدت جانانه، بیماری کهنهای که سالها در جانش، مهمان بود او را به یاران انقلابیاش رساند و این بانوی چریک و مبارز در سال ۱۳۹۵ وفات کرد و در حرم امام خمینی(ره) در کنار همه باورهایش به خاک سپرده شد.
منبع: فارس
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

