محمود میرلوحی، عضو سابق شورای شهر تهران در گفتوگویی صریح و بیپرده با اقتصادنیوز، به کالبدشکافی دهها عامل ریشهای از مهاجرتهای کنترلنشده و توسعهنیافتگی استانها تا فرسودگی ناوگان حملونقل، ناکامی در اجرای قانون هوای پاک، و اعتیاد گسترده شهر به بنزین و گاز، پرداخته و تأکید میکند که بحران آلودگی پایتخت نتیجه تصمیمهایی است که سالها گرفته نشد.
اقتصادنیوز: تهران نفس ندارد و هیچکس هم حاضر نیست مسئولیتش را بپذیرد. در میانهی این سردرگمی نهادی، زهرا نژاد بهرام، عضو سابق شورای شهر تهران، اعلام کرد: «بحران آلودگی هوا قبل از هر چیز، نتیجه بیعملی دولت و بیتوجهی قانونگذاران است.»
او با اشاره به درهمتنیدگی نقش دولتها، نهادهای مسئول، صنایع، شهرداریها و حتی الگوی مصرف شهروندان میگوید: «در این وضعیت هیچکس بیتقصیر نیست؛ تهران محصول مجموعه کوتاهیهایی است که همه ما در آن سهم داریم.»
مشروح گفتگوی محمود میرلوحی، فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو سابق شورای شهر تهران را در اقتصادنیوز بخوانید.
****
*آقای میرلوحی! وضعیت فعلی آلودگی هوای تهران را چگونه ارزیابی میکنید؟ چه کسی مسئول یا شاید «متهم اصلی» این شرایط است؟ با توجه به اینکه «قانون هوای پاک» وجود دارد، چرا هنوز نمیدانیم در اجرا چه وضعیتی دارد؟
واقعیت این است که علت وضع تهران یکیدوتا نیست. تهران شهری پرجاذبه است؛ موقعیتی جذاب، کوهها، هوا، رودخانههای متعدد، طبیعت چشمگیر. من کوههای شمال تهران را تقریباً همگی را رفتهام؛ دارآباد و دیگر مسیرها. تهران بسیار مستعد و زیباست. اما مشکلات از زمانی شروع شد که جمعیت از ظرفیت شهر عبور کرد.
اینکه چرا تهران چنین شد و چرا کلانشهرها شکل گرفتند، به قبل از انقلاب نیز برمیگردد. برخی حوادثی مانند اصلاحات ارضی را هم مثال میزنند، هرچند سهم آن کمتر است، اما مسئله اصلی این بود که توسعه کشور همهجانبه و متوازن پیش نرفت. رشد جمعیت در دهه ۶۰، جنگ، مشکلات غرب کشور، خشکسالیها و در ادامه بیتوجهی به توسعه متوازن باعث شد جمعیت به سمت شهرهای بزرگ و سپس بهطور ویژه تهران حرکت کند.
امروز حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیت کشور در همین هزار کیلومتر تهران و پیرامون آن زندگی میکنند. شهر تهران ۷۰۰ کیلومتر وسعت دارد، در حالی که وسعت کشور یکمیلیون و ۶۴۷ هزار کیلومتر است. اما چرا ۲۰ درصد جمعیت به همین نقطه آمده است؟ چرا بسیاری از مناطق کشور بینصیب ماندهاند؟ چرا کویرها رها شدهاند؟ چرا سیستانوبلوچستان، کردستان، خوزستان و خراسان آنطور که باید توسعه پیدا نکردند؟ همین موضوعات موجب شد جمعیت از سراسر کشور به تهران سرازیر شود.
واقعیت های مهاجرت به پایتخت
شرق تهران خراسانیها هستند، غرب تهران خلخالی و هشترودی. در کرج مدتها نمایندهها لر و ترک بودهاند. اینها واقعیت مهاجرت است؛ توسعه در جای دیگر اتفاق نیفتاده و مردم ناچار به مهاجرت شدهاند.
بهموازات افزایش جمعیت، باید کارهای بزرگی انجام میشد، اما نشد. در همه شهرهای بزرگ دنیا ترافیک، مسکن، کیفیت زندگی و خودروها مشکلزا شدهاند اما آنها برنامهریزی کردند. از حفظ فضای سبز تا کاهش آلایندهها. در کنوانسیون پاریس و دیگر نشستها تأکید شد که سوختهای فسیلی باید کنار گذاشته شود. بسیاری کشورها خودروهایشان را هیبریدی و سپس برقی کردند. دولتها سوبسید دادند، صنعت خودرو را تغییر دادند. اما ما در ایران این مسیر را نرفتیم.
توسعه حمل و نقل عمومی در تهران عقب افتاده است
*پس تهران در حوزه حملونقل و سوخت نیز از برنامه جهانی عقب مانده است و …
کاملاً. یکی از اصول مهم، توسعه حملونقل عمومی بود. اما در تهران این کار عقب افتاده است. امروز کل کشور حدود ۳۵۰ کیلومتر مترو دارد؛ در حالی که باید حداقل هزار کیلومتر میداشتیم. تهران ۸ میلیون خودرو دارد. اگر نصف اینها هیبریدی یا برقی بودند، اتفاقات خوبی میافتاد. اما اکنون تعدادشان حتی به ۲ درصد هم نمیرسد.
قوانین متعددی برای توسعه حملونقل عمومی وجود داشت، اما اجرا نشد. طبق قانون باید ۵۰ درصد حملونقل تهران توسط مترو و اتوبوس انجام شود، اما اکنون فقط ۱۱ یا ۱۲ درصد است؛ به ۱۵ درصد هم نمیرسد. یعنی یکسوم کار انجام شده و دوسوم عقب هستیم.
خودروی برقی تولید نمیکنیم. حتی واردات خودروهای برقی هم اولویت نیست. میلیونها موتورسیکلت کاربراتوری در شهر تردد میکنند. کامیونهای دیزلی فرسوده همچنان در شهر میچرخند، درحالیکه نباید بیش از ۱۰ درصد آنها زیر ۱۰ سال عمر داشته باشند. اتوبوسها قدیمی و فرسودهاند؛ برخی ۲۰ تا ۳۰ سال عمر دارند.
بنابراین پرسش اینکه «چه کسی مقصر است؟» پاسخ واحد ندارد؛ کشور در توسعه دچار مسئله بوده است. چرا سیستان توسعه پیدا نکرد؟ چرا جنوب خلیج فارس رشد نکرد؟ چرا مهاجرت متوقف نشد؟
منابع آبی تهران جوابگوی این جمعیت نیست
*چگونه تمرکز جمعیت در تهران، باعث ضعف آمایش سرزمین و بحران منابع آب، در نهایت به تشدید آلودگی هوا منجر شده و ظرفیت زیستمحیطی پایتخت را فروپاشیده است؟
منابع آب تهران جوابگوی این جمعیت نیست. ابتدا از چاهها، سپس از سد کرج، بعد از سدهای دورتر مانند طالقان، و اکنون از چندین ساعت کیلومتر دورتر آب میآوریم. تهران امروز یک میلیارد و بیست میلیون مترمکعب آب مصرف میکند؛ یعنی یک درصد کل آبهای تجدیدپذیر کشور را فقط یک هزارم وسعت کشور مصرف میکند! این یعنی تهران بیش از ظرفیت طبیعی خود بارگذاری شده است.
از نظر اقلیم نیز، تغییرات جهانی بارندگی را کاهش داده است. جنگلها از بین رفتهاند؛ رطوبت کم شده؛ شرایط باد و غبار تغییر کرده است. آلودگی از استانهای دیگر نیز حرکت میکند و به تهران و حتی سمنان و اردبیل و گیلان میرسد.
*پس شما معتقدید همه سطوح حاکمیت و مردم در این وضعیت نقش دارند؟
بله. برنامهها فقط روی کاغذ ماندند. مترو توسعه نیافت. اتوبوسها فرسوده شدند. خودروهای ما پرمصرف و قدیمیاند. امروز تهران روزانه ۲۰ میلیون لیتر از ۱۲۰ میلیون لیتر بنزین مصرف کشور را مصرف میکند، یعنی یکششم کل کشور فقط در این شهر مصرف میشود.
در زمستانها، گاز مصرف خانگی بهقدری بالا میرود که نیروگاهها مجبور به مصرف مازوت میشوند. در تهران ۴ میلیون واحد مسکونی وجود دارد و مصرف گاز آنها بسیار زیاد است.
اگر خودروها استاندارد جهانی داشتند، با یکسوم مصرف فعلی کار میکردند. اگر خودروها برقی بودند، اگر گرمایش با برق انجام میشد، اگر کامیونها و اتوبوسها برقی و نوسازی شده بودند، مصرف بنزینِ تهران از ۲۰ میلیون به ۱۰ میلیون لیتر میرسید.
اتوبوسهایی که جنوب شهر مردم را جابجا میکنند، برخی واقعاً ۳۰ سال عمر دارند. وقتی اتوبوسی را روی تریلی میبرند، از ظاهرش مشخص است که چقدر قدیمی است.
بنابراین وزارت صنعت، محیطزیست، شهرداریها، وزارت کشور، دولتها و مردم همگی در ایجاد این وضعیت نقش داشتهاند.
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

