دنیای موسیقی در دسامبر ۲۰۲۵ با خبری تلخ روبرو شد که پایان فصلی مهم در تاریخ موسیقی سافت-راک و بلوز بریتانیا بود. کریس ریا، خواننده، ترانهسرا و نوازنده چیرهدست گیتار، در سن ۷۴ سالگی پس از گذراندن یک دوره بیماری در بیمارستان و در کنار اعضای خانوادهاش دیده از جهان فروبست.
این هنرمند که با صدای خشدار متمایز و تکنیک خاص نوازندگی گیتار اسلاید شناخته میشد، بیش از پنج دهه در عرصه هنر فعالیت کرد و بیش از ۳۰ میلیون آلبوم در سراسر جهان به فروش رساند. زندگی او آمیزهای از موفقیتهای تجاری خیرهکننده، مبارزهای بیپایان با بیماریهای سخت و عشقی وصفناپذیر به اتومبیلرانی بود که همگی در تار و پود آثار موسیقایی او تنیده شده بودند.

آغاز مسیر: پسری در کارخانه بستنیفروشی
کریستوفر آنتون ریا در ۴ مارس ۱۹۵۱ در شهر میدلزبورو، واقع در شمال شرقی انگلستان، متولد شد. او در خانوادهای بزرگ با شش خواهر و برادر بزرگ شد. پدرش کامیلو ریا، یک مهاجر ایتالیایی و مادرش وینیفرد، اصالت ایرلندی داشت.
کریس همواره خود را یک «غریبه» در محیط زندگیاش میدید و معتقد بود که هویت ایرلندی-ایتالیاییاش در یک شهر کارگری مانند میدلزبورو، به او نگاهی متفاوت نسبت به جهان بخشیده است. او سالهای جوانی خود را به کارهای یدی گذراند؛ از جمله کار در کارخانه بستنیسازی پدرش که یکی از مشاغل خانوادگی آنها محسوب میشد.

علاقه کریس به موسیقی نسبتاً دیر جوانه زد. او تا سن ۲۱ یا ۲۲ سالگی به طور جدی به سمت نوازندگی نرفت؛ اما زمانی که گیتار را به دست گرفت، گویی زبان گمشده خود را یافته بود. او در ابتدا به حرفه روزنامهنگاری فکر میکرد، اما در سال ۱۹۷۳ به گروه محلی Magdalene پیوست؛ گروهی که پیش از او دیوید کاوردیل در آن فعالیت داشت. پس از مدتی حضور در گروههای مختلف از جمله Beautiful Losers، کریس ریا تصمیم گرفت که مسیر انفرادی خود را آغاز کند و در سال ۱۹۷۴ اولین قرارداد ضبط خود را امضا کرد که منجر به انتشار نخستین تکآهنگ او به نام So Much Love شد.

عصر بنی سانتینی و اولین موفقیت در آمریکا
اولین آلبوم رسمی کریس ریا با عنوان هر آنچه برای بنی سانتینی اتفاق افتاد (Whatever Happened to Benni Santini) در سال ۱۹۷۸ منتشر شد. عنوان این آلبوم ریشه در یک چالش با شرکت منتشرکننده داشت؛ مدیران شرکت میخواستند برای کریس یک نام هنری انتخاب کنند که بیشتر حالوهوای موسیقی پاپ آن زمان را داشته باشد و نام «بنی سانتینی» را پیشنهاد داده بودند. کریس با این موضوع مخالفت کرد و در نهایت از این نام برای عنوان آلبوم استفاده کرد تا به نوعی اعتراض خود را نشان دهد. با وجود این چالشها، تکآهنگ Fool (If You Think It’s Over) از همین آلبوم به موفقیتی چشمگیر، به ویژه در ایالات متحده، دست یافت.

این ترانه به رتبه ۱۲ در جدول ۱۰۰ آهنگ برتر بیلبورد رسید و نامزدی جایزه گرمی برای بهترین هنرمند جدید را برای کریس ریا به ارمغان آورد. با این حال، او در بریتانیا هنوز به آن جایگاهی که استحقاقش را داشت، نرسیده بود. او سالهای پس از این موفقیت را دوران سختی توصیف میکرد که در آن کنترل کمی بر صنعت موسیقی داشت. او صنعت موسیقی آن دوران را به تودهای سردرگم تشبیه میکرد که نمیدانست چگونه باید با هنرمندی با سبک او برخورد کند. اما با انتشار آلبوم نشان آب (Water Sign) در سال ۱۹۸۳، بخت دوباره به او رو کرد و او توانست در اروپا و بریتانیا طرفداران بسیاری پیدا کند.

جاده جهنم و شکوه دهههای ۸۰ و ۹۰
اواخر دهه ۸۰ میلادی دوران اوج تجاری کریس ریا بود. در سال ۱۹۸۷، آلبوم رقص با غریبهها (Dancing With Strangers) منتشر شد که آغازگر زنجیرهای از موفقیتها بود. این آلبوم به رتبه ۲ جدول بریتانیا رسید و او را به یکی از محبوبترین هنرمندان عصر خود تبدیل کرد. اما نقطه عطف واقعی در سال ۱۹۸۹ با آلبوم جادهای به سوی جهنم (The Road to Hell) رقم خورد. این آلبوم که مفاهیمی مانند زوال اجتماعی، ترافیکهای بیپایان و دغدغههای زیستمحیطی را در بر میگرفت، اولین آلبوم شماره یک کریس ریا در بریتانیا شد و او را به یک فوقستاره بدل کرد.
صدای زمخت کریس در قطعه اصلی این آلبوم که با تکنیک خیرهکننده گیتار اسلاید همراه بود، تصویری تاریک و در عین حال جذاب از مدرنیته ارائه میداد. موفقیتهای او با آلبوم مسافرخانه (Auberge) در سال ۱۹۹۱ ادامه یافت که آن هم به صدر جدولها رسید. موسیقی کریس ریا در این دوران ترکیبی از بلوز، پاپ، سافت-راک و سول بود که با اشعاری عمیق و ملودیهای آرامشبخش، جایگاه ویژهای در میان شنوندگان بزرگسال پیدا کرده بود. آهنگهایی مانند On the Beach و Josephine (که برای دختر بزرگش نوشته شده بود)، نهتنها در رادیوها، بلکه در کلوپهای اروپا نیز محبوبیت زیادی کسب کردند.

داستان «راندن به سمت خانه برای کریسمس»
شاید هیچ آهنگی در کارنامه کریس ریا به اندازه راندن به سمت خانه برای کریسمس (Driving Home for Christmas) با فرهنگ عامه گره نخورده باشد. داستانی که پشت ساخت این آهنگ وجود دارد، نشاندهنده روزهای سخت زندگی اوست. در اواخر دهه ۷۰، کریس در شرایط مالی بسیار بدی قرار داشت؛ او بدون مدیر برنامه و قرارداد ضبط بود و حتی به دلیل جریمههای رانندگی، اجازه نشستن پشت فرمان را نداشت. همسرش جوآن مجبور شد با یک خودروی مینی از میدلزبورو به لندن برود تا کریس را که پولی برای خرید بلیط قطار نداشت، به خانه برگرداند.
در طول مسیر طولانی بازگشت در برف و ترافیک سنگین، کریس در حالی که به دیگر رانندگان نگاه میکرد که همگی مشتاق رسیدن به خانههایشان بودند، شروع به نوشتن متن این آهنگ کرد. این آهنگ در ابتدا در سال ۱۹۸۶ بهعنوان یک قطعه جانبی (B-side) منتشر شد و موفقیت چندانی کسب نکرد. اما با انتشار مجدد در سال ۱۹۸۸، به تدریج به یکی از محبوبترین سرودهای کریسمس در بریتانیا تبدیل شد.
از سال ۲۰۰۷ به بعد، این آهنگ هر ساله در زمان کریسمس به جدولهای فروش بازمیگردد و در سال ۲۰۲۱ حتی به رتبه ۱۰ بریتانیا رسید. کریس ریا در سالهای آخر زندگیاش به شوخی میگفت که وقتی در ترافیکهای بزرگراه M25 گیر میکند، شیشه را پایین میکشد و این آهنگ را برای رانندگان دیگر میخواند تا لبخند بر لبانشان بنشیند.

نبردی طولانی با بیماری و مصرف ۳۴ قرص در روز
کریس ریا بخش بزرگی از زندگی خود را در مبارزهای سخت با بیماریهای گوناگون سپری کرد. در سن ۳۳ سالگی برای اولین بار مشخص شد که او با مشکلات جدی لوزالمعده دستوپنجه نرم میکند. این وضعیت در سال ۲۰۰۱ به اوج خود رسید و پزشکان تشخیص سرطان لوزالمعده دادند. او تحت یک عمل جراحی بسیار سنگین و نادر قرار گرفت که در آن لوزالمعده، بخشی از معده، کیسه صفرا و بخشی از کبد و روده کوچکش برداشته شد. این جراحی زندگی کریس را برای همیشه تغییر داد و او را به بیماری دیابت مبتلا کرد.
ریا در مصاحبههایش فاش کرده بود که روزانه مجبور است ۳۴ قرص مصرف کند و ۷ بار در روز انسولین تزریق نماید. علاوه بر این، او از فیبروز خلف صفاقی و مشکلات کلیوی نیز رنج میبرد. در سال ۲۰۱۶، دچار سکته مغزی شد که تکلم و توانایی نوازندگیاش را تحت تاثیر قرار داد؛ اما با ارادهای محکم دوباره به تمرین گیتار پرداخت تا ثابت کند هنوز میتواند بنوازد. در سال ۲۰۱۷ نیز در جریان یک کنسرت در آکسفورد روی صحنه از هوش رفت. با وجود تمامی این مصائب، او هرگز دست از خلق اثر نکشید و تا سالهای پایانی زندگیاش به انتشار آلبوم و برگزاری تور، در حد توانش ادامه داد. او معتقد بود که موسیقی تنها راه فرار او از دردهای جسمانی است.

عشق به سرعت و دنیای اتومبیلرانی
کریس ریا فراتر از یک نوازنده، یک شیفته واقعی دنیای سرعت بود. علاقه او به خودروها در بسیاری از آهنگهایش، از جاده جهنم گرفته تا مسافرخانه، متبلور شده است. اما او تنها یک طرفدار نبود، بلکه به طور جدی در مسابقات اتومبیلرانی شرکت میکرد و سابقه راندن خودروهای فراری و لوتوس را در کارنامهاش داشت. او در سال ۱۹۹۳ در مسابقات قهرمانی خودروهای تورینگ بریتانیا شرکت کرد. یکی از جالبترین بخشهای زندگی کریس، حضورش در تیم فرمول یک Jordan در فصل ۱۹۹۵ بود.
ریا به جای اینکه بهعنوان یک چهره مشهور در بخش VIP حضور یابد، ترجیح داد بهعنوان یک مکانیک در کنار تیم کار کند و مسئولیت تعویض چرخ عقب سمت راست خودروی ادی ایرواین را برعهده داشت. او خودروی کاترهام ۷ خود را که با نام Blue 7 شناخته میشد، بسیار دوست داشت و حتی فیلمی به نام La Passione را در سال ۱۹۹۶ نوشت و تهیه کرد که ادای احترامی به عشق او به اتومبیلرانی و مسابقات دهه ۶۰ میلادی بود. کریس همواره میگفت که ثروتمندترین مرد جهان کسی نیست که پول زیادی دارد، بلکه کسی است که درد جسمانی ندارد و میتواند از علایقش لذت ببرد.

بازگشت به ریشهها: بلوغ در موسیقی بلوز
در اوایل دهه ۲۰۰۰، کریس ریا تصمیمی شجاعانه گرفت. او که از صنعت موسیقی پاپ و فشارهای شرکتهای بزرگ خسته شده بود، اعلام کرد که میخواهد به ریشههای اصلی خود، یعنی موسیقی دلتا بلوز بازگردد. آلبوم رقص در جاده سنگی (Dancing Down the Stony Road) در سال ۲۰۰۲ محصول این تغییر نگرش بود. او شرکتی مستقل را تاسیس کرد تا بتواند بدون دخالت دیگران، موسیقی خالصتری را ارائه دهد. این دوران از زندگی او با پروژههای عظیمی همراه بود؛ از جمله انتشار مجموعهای به نام Blue Guitars که شامل ۱۱ سیدی و بیش از ۱۳۰ آهنگ جدید در سبکهای مختلف بلوز بود که با نقاشیهای خود او تزیین شده بود.
کریس در این سالها بیشتر از هر زمان دیگری به عنوان یک هنرمند واقعی شناخته شد که به جای دنبال کردن ترندهای روز، به دنبال بیان صادقانه احساسات خود است. گیتار زدن او در این دوره، با الهام از بزرگان بلوز، به کمال رسید. او همچنین در عرصه سیاست فعال بود و از حزب کارگر حمایت میکرد؛ در سال ۲۰۱۷ حتی ترانهای منتشرنشده برای جرمی کوربین نوشت که در آن از صداقت در دنیای سیاست تمجید کرده بود.

روزهای آخر و وداع نهایی
مرگ کریس ریا در ۲۲ دسامبر ۲۰۲۵، درست در زمانی رخ داد که میلیونها نفر در سراسر جهان در حال گوش دادن به صدای او در آهنگ راندن به سمت خانه برای کریسمس بودند. تنها چند ساعت پیش از مرگ، در صفحه اینستاگرام او پستی منتشر شد که تصویری از یک جاده برفی و تابلویی با عبارت «با هزاران خاطره به سمت خانه برای کریسمس میرانم» را نشان میداد. او در کپشن این پست نوشته بود: «اگر کریسمس برفی است، امیدوارم سفری آرام داشته باشید». این پیام به نوعی وداع آخر او با هوادارانش محسوب میشد؛ مردی که زندگیاش در جادهها و ملودیها خلاصه شده بود.
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

