۴ اصل مشکل مالی، بی ثبات سازی و یک پیش فصل ضعیف و فراری دادن مربیان و بازیکنان نخبه همواره به عنوان ۴ رکن اصلی اتاق فکری که تنها به تضعیف استقلال فکر می کند، وجود داشته است. کافیست به ۴ اصل متضاد با این ۴ مورد در تیم رقیب در یک دهه اخیر نگاه کنید. آنها با لطف یک موجود خیالی به نام هوادار متمول و کمک های وقت وزارت ورزش، هرگز مشکلی بابت جذب بازیکنان با کیفیت نداشته اند و بازیکنان با کیفیت خود را نیز با پرداخت های نجومی در تیم نگه داشته اند. حداکثر ثبات را در بحث مربی و بازیکن داشته اند به طوری که بازیکنان تاپ آنها رکورددار بازی در لیگ برتر و پرسپولیس شده اند! بهترین اردوهای آماده سازی همواره در اختیار آنها بوده است به طوری که یکبار در نیم فصل در جائی که بایرن مونیخ اردو زده بود، اردو زدند! هرگز هیچ مربی یا بازیکنی به دلیل عدم دریافت مطالباتش با این تیم فسخ نکرده و اگر جدایی هم صورت گرفته با پرداخت مبلغی، به صورت توافقی بوده و یا به دلیل شرایط جنگی، مربی یا بازیکن مذکور به این تیم بازنگشته است.
در یک دهه گذشته همواره این ۴ عامل تضعیف استقلال توسط مهره های مختلف در قالب هیئت مدیره، مدیرعمل یا نماینده تام الاختیار به این تیم و هوادارنش تحمیل شده است.(حتی وقوع یکی از این موارد هم برای ناکامی یک تیم کافی است)
در فصل اخیر، کلیه عوامل هلدینگ خلیج فارس از جناب شریعتمداری گرفته تا نماینده تام الاختیار (تاجرنیا) و اعضای هیئت مدیره نظاره گر عملکرد افتضاح مدیرعامل این تیم بوده و هستند و هیچ اقدام مثبت و رو به جلویی در جهت جلوگیری ز اقدامات خرابکارانه نظری جویباری انجام نشد تا مشخص شود، همه عوامل فوق در یک سمت حضور دارند(مقابل هواداران استقلال) و عزم جدی برای تشکیل یک استقلال قدرتمند وجود ندارد.
در جدیدترین کارشکنی آقایان(!) وقتی متوجه شدند که با عدم پرداخت دستمزد نمی توانند ساپینتو را عصبی و از تیم متواری کنند(و پیشتر با عدم دریفت ۸ ماه حقوق معوقه ش در استقلال ماند)، اقدام به عدم تقویت به موقع تیم کردند تا این مربی نوتیس خداحافظی تا هفته آینده را بدهد! اکنون به شکل کاملاً واضحی مشخص است که این تیم مدیریت فعلی به صورت کاملاً هماهنگ قصد تخریب و تضعیف استقلال را به هر نحوی از انحاء دارند چرا که وضعیت این تیم حتی در دورانی که پولی در باشگاه نبود، بهتر از وضعیت اسفناک نقل و انتقالات فعلی بوده است.
در نهایت اینکه نظری جویباری یک مهره پیاده نظام آقایان محسوب می شود و عملاً هیچ کاره است و اگر بنا به رفتن باشد، همه اعضای هیئت مدیره و شخص نماینده تام الاختیار می بایست برکنار شوند؛ مسئول وضعیت فعلی استقلال را باید در رده های بالای حاکمیت جستجو کرد …
نظری جویباری در همین مدت کوتاه با اتلاف وقت عمدی در بحث انتخاب سرمربی، عدم حضور فعال در نقل و انتقالات و تصمیمات اشتباهی همچون استخدام کلارنس سیدورف، انتخاب های شتابزده در بحث مربی تیم، انتخاب کمپ غیر استاندارد در ترکیه و … نشان داده که با تمام توان قصد داشته هر ۴ عامل تضعیف استقلال را تیک بزند شاید بابت این خوش خدمتی اش به مقام بالادستی، سمت و پستی جذاب دریافت کند! سالها پیش مشابه همین کار را امیرحسین فتحی در استقلال انجام داد و به جای توبیخ، توسط وزیر وقت ورزش (سلطانی فر) ارتقاء پست گرفت و به ریاست مجموعه انقلاب منصوب شد!!! اکنون نیز پر وضح است که پشت پرده عدم برکناری مدیرعامل چیست و چه اتفاقاتی قرار است برای این تیم رخ دهد چرا که مشابه این اتفاقات را چند فصل پیش در زمان مدیریت افتخاری، استقلالی ها گذرانده بودند. جائی که تیم استثنایی وینفرد شفر به واسطه کارشکنی های وزارت ورزش در مسدود کردن منابع مالی در تابستان متلاشی شد و ستارگانی همچون امید ابراهیمی، نورافکن، مجید حسینی جدا شدند و تا چند روز مانده به شروع لیگ، وعده تمدید با تیام و جبارف داده می شد اما به ناگهن افتخاری برکنار شد و فتحی روی کار آمد. به مخض روی کار آمدن فتحی، منابع مالی unlock شدند و ۴ بازیکن ضعیف به نام های مرتضی تبریزی، همام طارق، الحاجی گرو و مارکوس نیومایر جذب این تیم شدند که به دلیل ناهماهنگی با تیم، هرگز نتوانستند انتظارات را بر آورده کنند. اکنون نیز به قدری پروسه جذب بازیکنان مدنظر ساپینتو کش داده می شود که نظری جویباری به ناگهان برکنار می شود و کلاً قضیه جذب این بازیکنان منتفی می شود و مدیر جدید در آستانه شروع لیگ سراغ جذب ۲-۳ بازیکنی می رود که بدون هیچ هماهنگی با تیم قرار است به استقلال کمک کنند!!! همه این قصه ها برای هواداران استقلال تکراری است وگرنه مگر می شود، مدیری شرافتمند چنین سوء مدیریتی را در مجموعه خود ببیند و اقدام به اصلاح نکند؟
مرور خاطرات استقلالی ها
- جدایی ستاره هایی همچون الهیار صیادمنش، مهدی قایدی، محمد محبی، نورافکن، امید ابراهیمی، امیرحسین حسین زاده و … به محض درخشش
 - جدایی مربیان موفقی همچون استراماچونی، وینفر شفر و ساپینتو به محض رویت نشانه هایی موفقیت و تشکیل یک استقلال قدرتمند. همگی به دلیل عدم پرداخت دستمزد!
 
مرور خاطرات تیم رقیب
۱. حضور مربین موفقی همچون برانکو و گل محمدی حداقل برای ۳ فصل و برکناری نفراتی همچون کالدرون و گاریدو به محض رویت اولین نشانه های احتمال عدم موفقیت
۲. جذب هر ستاره و استعداد لیگ با هر مبلغی حتی اگر استقلالی باشد (ولو پرداخت های خارج از قرارداد) و عدم اجازه به ستارگان تیم برای جدایی (مگر اینکه قراردادش به پایان رسیده باشد و خودش جدا شده باشد وگرنه هنوز از یاد نبرده ایم که چطور ارکان فدراسیون با همکاری باشگاه رقیب با دستکاری قرارداد مهدی طارمی، با لابی رییس جمهور و اردوغان، ستاره وقت این تیم را از ریزه اسپور بازگرداندند) این استراتژی باعث شده بود تا باشگاه رقیب برای ستارگان این تیم تبدیل به زندان شود و به محض پایان قراردادشن، پا به فرار بگذارند. به جدایی نفراتی همچون مهدی ترابی، کنعانی زادگان، شجاع خلیل زاده، مهدی طارمی، علی علیپور و رامین رضائیان دقت کند. نکته جالب اینکه باشگاه رقیب در پرداخت ها هیچ محدودیتی ندارد و به سادگی عده زیادی از بازیکنانی که از این تیم جا شدند را با صرف هزینه های هنگفت به تیمش بازگرداند اما این مورد هرگز در خصوص استقلال وجود نداشته است و ستاره ای که جدا شده، عمدتاً به این تیم بازنگشته چرا که به جز بحث مالی، اراده ای برای اینکار نبوده است.
پی نوشت: وقتی در ناخودآگاه مدیرعامل استقلال حضور در لیگ آزادگان نهادینه شده به این معناست که ساعتها با او در این خصوص صحبت شده که این تیم می بایست به دسته پائینتر سقوط کند که مدیرعامل احمق استقلال با این سوتی کلامی آنچه در ذهن دارد را به زبان می آورد. وگرنه کدام هوادار استقلال تاکنون به چنین موضوعی فکر کرده که بخواهد مدعی قهرمانی استقلال در لیگ آزادگان شود، ولو با اشتباه کلامی !!! این سناریو در راستای همان صحبتهای اعضای هیئت مدیره وقت تیم نکونام است که به نکونام فشار می آوردند تا تیم را برای پنجم و ششم ببندد! همه این موارد نشان می دهد هلدینگ اهلیت مالکیت استقلال را ندارد و به نوعی قصد دارد با این اتفاقات، از شر این واگذاری تحمیلی خلاص شود وگرنه اگر برنامه بلندمدت برای مدیریت در استقلال حضور داشت، حداقل بعد از دو سال، می بایست طرح و جانمایی استادیوم اختصاصی استقلال توسط هلدینگ ارائه می شد که تاکنون نشده است و امور مثل همان دورانی پیش می رود که در زمان مالکیت وزارت ورزش پیش می رفت با این تفاوت که اکنون فرصت برای پر کردن جیب ها از پول های بی حساب کتاب ورودی به این باشگاه بازتر شده است و شاید هم آنقدر این بخوربخورها زیاد بوده که دیگر پولی برای جذب بازیکن جدید باقی نمانده است!
منبع:+
| 
 مطالب پیشنهادی از سراسر وب  | 

                      
                      
                      
                      
        
                      