نسل z حماسه آفرید، جهان انگشت به دهان ماند! انقلاب جانانه ملت نپال کمتر از ۲۴ ساعت!
شایانیوز– نوجوان ۱۸ سالهای در نپال، یک سخنرانی پرشور کرد و ملتی را به تحرک واداشت؛ انقلاب شکل گرفت و طی چند ساعت، بنای ظلم فرو ریخت و حکومتی فاسد به زیر کشیده شد. به همین راحتی! به همین بهانه بخوانیم درباره کشوری که این حماسه را آفرید:
نپال، کشوری کوهستانی و چندقومی در قلب هیمالیا، به واسطه موقعیت ژئوپلیتیکی منحصر به فردش میان دو ابرقدرت آسیای جنوبی، چین در شمال و هند در جنوب، همواره در تقاطع رقابتهای منطقهای و نفوذهای خارجی قرار داشته است. جمعیت این کشور ترکیبی از گروههای قومی متنوع، شامل اقوام هیمالیایی، آریایی-هندو، تبتیتبار و سایر قبایل است که با زبانها، فرهنگها و سنتهای گوناگون، هویت جمعی نپال را شکل دادهاند. هندوئیسم و بودیسم، دو دین غالب در این کشور، نه تنها سبک زندگی و مناسک روزمره مردم را تعیین میکنند بلکه در شکلگیری هویت ملی و وحدت اجتماعی نیز نقش بنیادین دارند. حتی در احترام به هر دوی این ادیان، پرچم این کشور به صورت دو شاخه طراحی شده است و بر روی هر شاخه نماد یکی از این دو دین نقش بسته است. حدود ۸۱ درصد پیرو هندوئیسم هستند و مابقی جمعیت اغلب بودایی و درصی هم پیرو سایر ادیان هستند. این میزان احترام به باورهای مردم در این کشور تحسینبرانگیز است و میتواند الگویی برای تمام حکومتهای جهان باشد. برای جهانیان، نماد نپال اغلب کوه اورست و مناظر طبیعی شگفتانگیز آن است، اما نمادهای دیگری مانند سنگا دوربار (مرکز اداری سابق دولت)، زبانهای محلی، آیینهای فرهنگی و میراث پادشاهی پیشین، ستونهای هویت ملی به شمار میروند و حس تعلق و تاریخ جمعی را تقویت میکنند.

از منظر اقتصادی، نپال همواره با چالشهای ساختاری مواجه بوده است. فقر گسترده، بیکاری جوانان و وابستگی چشمگیر به کارگران مهاجر، اقتصاد این کشور را شکننده کرده و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، زمینههای نارضایتی عمومی را فراهم آوردهاند. در عرصه سیاسی، نپال با گذار از پادشاهی مطلقه به جمهوری فدرال نیمهنهاد در دهه ۲۰۰۰، ساختار رسمی جمهوری فدرال دارد، اما واقعیت سیاسی در میدان عملی نشان دهنده حضور پررنگ حزببازی، فساد نهادی و ضعف نهادهای دولتی است. حضور فعال و تأثیرگذار همسایگان، به ویژه هند، در سیاست و اقتصاد روزمره نپال مشهود است و چین نیز از طریق سرمایهگذاریهای زیرساختی و دیپلماسی اقتصادی، نفوذ خود را افزایش داده است، اما این بدان معنا نیست که نپال تحت سلطه مطلق چین قرار دارد؛ تصمیمگیریهای داخلی هنوز با استقلال نسبی همراه است و عمق نفوذ خارجی بسته به دولت و شرایط سیاسی، متفاوت است.
ترکیب جمعیت جوان و نوجوان با دسترسی گسترده به شبکههای اجتماعی و حساسیت نسبت به نابرابری و سبک زندگی مجلل نخبگان، محیطی فراهم آورده که یک محرک کوچک میتوانست به سرعت به موجی ملی از اعتراضات و نارضایتی تبدیل شود و شد. این زمینهها، به همراه ضعف نهادهای نظارتی و نارضایتی از عملکرد دولت، کلید درک شتاب و شدت انقلاب اخیر نپال هستند.

انقلاب نسل Z در نپال: دلایل تفاوت با سایر اعتراضات
در اوایل سپتامبر ۲۰۲۵، اقدام دولت برای ثبت و مقرراتگذاری ۲۶ پلتفرم اجتماعی، از جمله فیسبوک، X (توییتر)، یوتیوب و تیکتاک، که به فیلترینگ موقت این فضاها انجامید، جرقهای فنی ایجاد کرد که به سرعت به بحران ملی تبدیل شد. با این حال، این اقدام تنها محرک بود و نه علت اصلی؛ علت بنیادین، ترکیبی از نارضایتی اقتصادی چند ساله ناشی از بیکاری و رشد نه چندان فراگیر، فساد آشکار سیاسیون و نمایش سبک زندگی اشرافی بستگان آنان در شبکههای اجتماعی و سرکوب مستمر اعتراضات مسالمتآمیز بود.
این انقلاب با اعتراضات سنتی و رهبرمحور متفاوت بود. جنبش نسل Z، بهصورت خودجوش، شبکهای و غیرمتمرکز شکل گرفت و هماهنگی از طریق شبکههای اجتماعی انجام شد. فقدان رهبری واحد، چیزی که بسیاری از ملتهای تحت ظلم، آن را لازمه یک انقلاب موفق و تغییر رژیم میدانند، امکان کنترل یا خاموش کردن جنبش توسط دولت را از بین برد و در واقع یک مزیت برای پیروزی این انقلاب بود.
علاوه بر جنبه اقتصادی، اعتراضات دارای ماهیت اخلاقی و هنجاری نیز بودند؛ مطالبه عدالت در برابر نمایش ثروت غیرمتوازن و فساد مالی گسترده زمامداران و فرزندانشان، محور اصلی حرکت بود. همچنین، جوانان از نمادها و سمبلهای فرهنگی و ملی و تاریخی، برای تقویت مشارکت و انسجام جنبش استفاده کردند، که به افزایش سرعت و دامنه اعتراضات کمک شایانی کرد.

دولت، به دلیل وابستگی به ساختارهای سنتی و ابزارهای کنترل قدیمی، نتوانست با سرعت عمل شبکهای نسل جوان هماهنگ شود. واکنشهای امنیتی نامتناسب، از جمله استفاده از خشونت علیه معترضان و اطلاعرسانی ناکارآمد، موجب شد موج اعتراضات به سرعت گسترده و شدید شود؛ نتیجه عملی این ناکارآمدی، استعفای نخستوزیر، اشغال موقت فرودگاه توسط ارتش، اعلام وضعیت اضطراری و از دست رفتن کنترل خیابانها بود.
نکته تحلیلی مهم آن است که در عصر شبکههای اجتماعی و گستردگی کانالهای اطلاعاتی، محرکهای نمادین و روانی، مانند نمایش زندگی مجلل نخبگان حکومتی و فرزندان و بستگان زمامداران، میتوانند سریعتر از عوامل اقتصادی سنتی و فساد ساختاری، به شورش اجتماعی منجر شوند؛ انقلاب نپال ۲۰۲۵ نمونه بارزی از این پدیده است، جایی که هویت دیجیتال و مطالبه عدالت به عنوان اهرمهای اصلی این حرکت اجتماعی عمل کردند. حقیقت آن است که دیکتاتوری و استبداد در بدنه حکومت پیشین، تک بعدی بودن ارزشهای حکومت و تناقض آن با خواست مردم، تحمیل اصول اعتقادی به ملت و محدود شدن قدرت در دست یک قشر خاص و به حاشیه راندن سایر احزاب و جناحهای سیاسی و تفاوت ساختاری چارچوب عقیدتی حکومت با برآیند مردم، بیش از بحرانهای اقتصادی منجر به خشم عمومی گسترده و عزم به پایین کشیدن حاکمان از مسند قدرت شد. و رژیم با تمام توان سرکوبگریاش، حریف شور جوانان و میل آنان به از بین بردن عامل ظلم نشد. کار به جایی کشید که آنان با تصرف ساختمانهای دولتی، اقدام به ضرب و شتم شدید مقامات سیاسی هم کردند.
مطالبه نسل جوان اعم از عدالت، شفافیت و پایان دادن به تبعیض و نمایش غیرعادلانه ثروت، موتور محرکهای شد برای به کار انداختن ماشین عظیم اعتراض. ماشینی که سردمداران فاسد را در میان چرخدندههایش له کرد.
در مجموع انقلاب پرشور جوانان نپال، کلاس درسی برای تمام ملتهایی است که در وطنشان، خزان ظلم را سپری میکنند و بی اراده در آرزوی بهار هستند.
| مطالب پیشنهادی از سراسر وب | 
 
 