
با این حال، چرا در کنار مرزهای پرنعمت، همچنان مردمان ما باید اسیر فقر و بیکاری بمانند؟
مولانا میگوید: «این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا»
اگر ما فریاد محرومیت سر دهیم، پژواک آن چیزی جز رکود و مهاجرت نخواهد بود. اما اگر بانگ همگرایی و تجارت بزنیم، صداهای امید بازخواهد گشت. بیرجند و هرات، قائن و فراه، سربیشه و نیمروز؛ اینها فقط نقاطی بر نقشه نیستند، بلکه ریشههای یک درخت کهناند.
امروز زمان آن رسیده که اعلام کنیم: ایران و افغانستان باید منطقه اقتصادی مشترک بسازند؛ نه فردا، بلکه امروز. این طرح صرفاً یک پروژه اقتصادی نیست؛ بلکه یک راهبرد تاریخی است.
ما نمیخواهیم مرزها فقط گذرگاه قاچاق باشند؛ میخواهیم میدان تجارت و کارآفرینی شوند. ما نمیخواهیم فرزندانمان در صف مهاجرت بایستند؛ میخواهیم در صف ایجاد شرکتها و صنایع بومی بدرخشند.
مولانا چه زیبا گفت: «بیتو این باغ، این بهار بیصفاست / با تو ای جان، گل شکوفد در فضا» این «تو» همان همافزایی و وحدت دو ملت است.
ایجاد منطقه اقتصادی مشترک ایران و افغانستان شاید برای برخی «رویایی بزرگ» به نظر برسد، اما برای ما وظیفهای الهی و تاریخی است. چرا که روزیِ الهی در جریان یافتن میان ملتها معنا میگیرد، نه در انزوا و حصار.
مولانا میفرماید: «این قفس را بشکن و پرواز کن / تا به گلزار حقیقت ساز کن» قفس ما، همان مرزهایی است که به دیوار بدل شدهاند. باید آنها را به گذرگاه فرصت و رزق تبدیل کنیم.
و اما کلام آخر از شرق ایران، پیامی روشن به جهان مخابره میکنیم: به جای دیوار، بازار میسازیم. به جای وعدههای توخالی، عمل شجاعانه میخواهیم. به جای تحریم و محرومیت، تدبیر و فرصت.
این صدای امروز ماست؛ و فردا، تاریخ درباره آن قضاوت خواهد کرد.
انتهای پیام
خبرنگار:مرضیه شهریاری
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

