» اخبار » تحلیل جاناتان ویلسون از افول لیورپول؛ جای خالی ستاره‌های ازدست‌رفته
اخبار

تحلیل جاناتان ویلسون از افول لیورپول؛ جای خالی ستاره‌های ازدست‌رفته

1404-07-14 ۰69

به گزارش رونویس، لیورپول با وجود ۵ پیروزی متوالی در اول فصل، شروع قانع‌کننده‌ای در رقابت‌های فصل ۲۶-۲۰۲۵ لیگ برتر انگلیس نداشت و حالا در ۲ دیدار متوالی مقابل چلسی و کریستال‌پالاس متحمل شکست شده است. جاناتان ویلسون، ستون‌نویس گاردین به تحلیل عوامل افت مدافع عنوان قهرمانی فصل گذشته لیگ برتر پرداخته که خلاصه‌ای از آن را می‌خوانید.

درست است. این هنوز یک بحران نیست اما ۳ شکست متوالی لیورپول دلیل خوبی برای بررسی وضعیت تیم به شمار می‌رود. ۲ شکست سرخ‌ها در لیگ با گل‌های دقایق  پایانی رقیب رقم خورد و این ۳ بازی را می‌توان به صورت جداگانه نسبتاً آسان توضیح داد اما زمینه، اهمیت دارد و حقیقت این است که با وجود ۵ پیروزی لیورپول در ۵ بازی اول فصل در لیگ، آن‌ها خوب بازی نکردند.

بازیکنان جدید برای جا افتادن مشکل دارند و تغییر آرایش آرنه اسلوت واقعاً کارساز نبوده. تعدادی از بازیکنان اصلی، نامنظم به نظر می‌رسند. فصل گذشته لیورپول با بازی بسیار کنترل‌شده‌ای قهرمان لیگ شد؛ جایی که نتیجه ۲ بر صفر تقریباً یک امضای تجاری به شمار می‌رفت. برتری خود را تثبیت کرده و سپس زمان را مدیریت می‌کردند. این فصل هیچ‌کدام از این‌ها وجود نداشته. هیچ حسی از بازی در چارچوب همیشگی نیست. آن‌ها در خط هافبک بسیار باز بوده‌اند و اکثر پیروزی‌هایشان با گل‌های دیرهنگام به دست آمده. یک وحشی‌گری غیرمنتظره در تیم دیده می‌شود، تقریباً به نظر می‌رسد اسلوت یک فصل دیرتر در حال گذراندن دوره انتقالی خود است.

معرفی هر بازیکن جدید به یک تیم با مشکلات بالقوه‌ای همراه است. بازیکن باید محیط خود را درک و هم‌تیمی‌هایش باید به او عادت کنند. حتی در بهترین حالت‌ها، قرار دادن یک بازیکن جدید در یک تیمِ در حال کار، منجر به افت عملکردی کوتاه‌مدت و جزئی می‌شود. لیورپول تابستان گذشته تنها با جذب فدریکو کیزا از این امر اجتناب کرد. اضافه کردن ۵ بازیکن جدید، همان‌طور که در پنجره اخیر انجام دادند به معنای اختلال زیاد است. البته، این تیم با فقدان غم‌انگیز دیوگو ژوتا دست و پنجه نرم می‌کند. اشک‌های محمد صلاح در زمین پس از سوت پایان اولین بازی فصل، یادآور این بود باشگاه در سوگ است. فوتبال همان‌طور که باید، ادامه می‌یابد اما تأثیر مرگ ژوتا غیرقابل پیش‌بینی است و شاید برای مدت طولانی احساس شود.

در ابتدا به نظر می‌رسید بزرگ‌ترین مشکل تاکتیکی، تغییر از چینش ۳-۳-۴ به چینش ۱-۳-۲-۴ برای جای دادن فلوریان ویرتز به عنوان یک بازی‌ساز مرکزی باشد. تعادل ایجاد شده توسط مثلث مرکزی رایان گراونبرخ، الکسیس مک‌آلیستر و دومینیک سوبوسلای از بین رفته بود و این امر با توجه به این‌که مک‌آلیستر پس از یک مصدومیت عضلانی ظاهراً هنوز به بهترین فرم خود بازنگشته و ویرتز هنوز جا نیفتاده، حاصلی نداشت. اسلوت اما در بازی‌های اخیر، به مثلث فصل گذشته بازگشته و دوباره به چینش ۳-۳-۴ روی آورده، با این حال، بسیاری از مشکلات همچنان باقی مانده‌اند. مدافعان میانی لیورپول منزوی می‌شوند. وضعیت با افت فرم ابراهیما کوناته تشدید شده است.

پس چه چیزی تغییر کرده؟ چرا زوج مدافعان میانی و مثلث میانی موثر فصل گذشته کار نمی‌کنند؟ پاسخ ۲ جنبه دارد. اول؛ پرس لیورپول مانند گذشته کار نمی‌کند. فصل ۲۱-۲۰۲۰، ( لیورپول با فاصله زیادی پس از منچسترسیتی سوم شد) یک اخطار از اتفاقی است که با به مشکل خوردن پرس رخ می‌دهد. نکته دوم؛ مدافعان کناری جدید یعنی میلوش کرکژ و جرمی فریمپونگ با اندی رابرتسون و ترنت الکساندر-آرنولد بسیار متفاوت هستند.

فوتبال انگلیس برای درک الکساندر-آرنولد مشکل داشت. استعدادهای او معمولاً در خط هافبک شکوفا می‌شد. او مسلماً بهترین پاس‌دهنده حال حاضر تیم ملی انگلیس است. همین امر باعث شد بسیاری استدلال کنند او در پست مدافع کناری هدر رفته و باید به عنوان هافبک استفاده شود. با این حال، تلاش‌ها برای بازی دادن به او در آنجا ناموفق بود. انگار سال‌های حضورش در سمت راست یک خط دفاع ۴ نفره، ترنت را برای یک نقش مرکزی‌تر، نامناسب ساخت.

با این وجود، او مدافع خیلی خوبی به شمار نمی‌رفت؛ حداقل اگر مدافع به شیوه سنتی تعریف شود. در یارگیری عالی نبود و با استانداردهای مدافعان کناری سطح بالا، دریبل زدن از کنار او نسبتاً آسان به نظر می‌رسید. منحصر به فرد است و شاید به همین دلیل هرگز در تیم ملی انگلیس واقعاً متقاعدکننده به نظر نرسیده. فوتبال ملی با توجه به کمبود زمان در دسترس مربیان، فوتبالیست‌های قابل استفاده سریع را ترجیح می‌دهد؛ یعنی مدافعان راستی که مانند مدافع راست بازی می‌کنند.

الکساندر-آرنولد اما ۲ ویژگی دارد و لیورپول در حال حاضر به شدت فاقد آن‌هاست. پاس‌های ۳۰ و ۴۰ متری سریع و دقیق او اغلب صلاح را آزاد می‌کرد اما پاس‌هایش به طور کلی برای بازی‌سازی لیورپول محوری به شمار می‌رفت. با این حال، احتمالاً ویژگی حتی مهم‌تر، توانایی او در تبدیل شدن به هافبک داخلی بود؛ یعنی تبدیل شدن به یک هافبک دفاعی اضافی در کنار گراونبرخ.

فریمپونگ در بایر لورکوزن بال-مدافع بود و یک نوع بسیار متفاوت از مدافع کناری است. او به جای پاس دادن، با توپ دریبل می‌زند و تمایل طبیعی‌اش رفتن به بیرون است نه داخل. با توجه به اینکه صلاح دوست دارد به داخل بزند، این ممکن است در نهایت جواب دهد اما در حال حاضر، لیورپول هم تعادل ایجاد شده توسط الکساندر-آرنولد و هم ظرفیت او برای آزاد کردن صلاح را از دست داده. او  شروعی بسیار آرام در این فصل داشته و هنوز نتوانسته با هیچ یک از مهاجمان جدید رابطه برقرار کند.

هر تیمی به اندازه لیورپول تغییرات ایجاد کند، ناگزیر با مشکلات اولیه روبه‌رو خواهد شد اما آنچه در حال حاضر قابل توجه به نظر می‌رسد، این است؛ مشکل اصلی نه بازیکنان اضافه‌شده، بلکه بازیکن جدا شده است. مجموعه توانایی‌های منحصر به فرد الکساندر-آرنولد به آسانی جایگزین نمی یابد.

منبع+

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *

×

راهنمای تنظیمات

advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn
advanced-floating-content-close-btn