
به گزارش خبرنگاراجتماعی برنا (پرستوشیرمحمدی)، شرایط زندگی نابینایان در ایران با چالشهای متعددی همراه است که اغلب ناشی از کمبود زیرساختهای مناسب، نبود امکانات آموزشی و فرهنگی و بیتوجهی به نیازهای خاص افراد نابینا است.
نادیده گرفته شدن در اجتماع
زندگی نابینایان در جامعهای که بیشتر بر پایه بینایی طراحی شده، با موانع متعددی همراه است. این افراد نهتنها با محدودیتهای فیزیکی ناشی از فقدان بینایی مواجه هستند، بلکه با ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی روبهرو هستند که اغلب آنها را نادیده میگیرد و در اجتماع استفاده بهینه از دانش و اطلاعات این افراد نمی شود .
سارا یوسفی ،۳۷ ساله و فارغالتحصیل نرمافزارو نابینا درگفت وگو باخبرنگار برنا ،بیان میکند: کار من مرتبط با رشته تحصیلیام نیست، بخشی از فعالیتهایم در حوزه دیجیتال مارکتینگ است و خودم بهینه سازی وبسایتها برای گوگل انجام میدهم.
وی افزود: از طریق پیج(اثر مثبت) به فرهنگ سازی درباره سبک زندگی افراد نابینا و رفتار درست با آنها میپردازیم. هدف دیگر ما دسترسپذیری کسبوکارهاست، یعنی هم کسبوکارها را آگاه میکنیم که میتوانند خدمات و پلتفرمهایشان را برای افراد نابینا دسترسپذیر کنند و هم مشاوره دسترسپذیری ارائه میدهیم.
وی درباره بزرگترین چالشها بیان میکند: بزرگترین چالش شخصی من، عدم توجه به دسترسپذیری است. این موضوع فقط شامل اپلیکیشنها نمیشود، خیابانها، بانکها و ادارات برای انجام مستقل کارها مناسبسازی نشدهاند و گاهی قوانین مانع زندگی مستقل ما میشوند.
وی می افزاید: در جامعه، چالش اشتغال برای افراد نابینا و معلول هم وجود دارد، زیرا هزینههای زندگی بیشتر و فرصتهای درآمدزایی محدود است.
یوسفی میگوید: برای دیده شدن افراد نابینا در جامعه، مسئولین و دولت باید فضای حضور ما را فراهم کنند. وقتی جامعه به حضور ما عادت کند، توجه به دسترسپذیری بیشتر میشود و کسب وکارها نیز پذیرش بیشتری نسبت به استخدام افراد نابینا خواهند داشت.
وی درباره مشکلات کاری خود بیان میکند: من به تنهایی کار میکنم و هیچ حمایتی از جایی ندارم. پیش از جنگ، چند نفر برایم کار میکردند اما با شروع جنگ، دیجیتال مارکتینگ اولویت کسبوکارها کاهش یافت و مجبور شدم نیروهایم را کنار بگذارم.
وی افزود: در تحصیل، ابتدا در مدرسه نابینایان و سپس در مدرسه عادی درس خواندم. دانشگاه هم معمولی بود و اکثر اساتید همکاری داشتند، اگرچه تعداد معدودی نپذیرفتند. فرهنگ پذیرش دانشجوی نابینا تاثیر زیادی دارد.
یوسفی میگوید: در ادارات و بانکها نیز مشکلاتی داریم. برای مثال، هنگام تعویض شناسنامه با محدودیتهای زیادی مواجه شدم و مجبور بودم با قیم به ثبتاحوال مراجعه کنم، در حالی که افراد معمولی چنین مشکلی ندارند ، به همین خاطر شناسنامه ام را تاکنون عوض نکردم زیرا این قانون را بی عدالتی می دانم . این روندها زندگی افراد نابینا را سختتر میکند.
وی افزود: برای بهبود وضعیت نابینایان، فرایندهای ادارات باید آسانتر شود. همچنین باید پذیرفته شود که نابینا تنها نمیبیند و توانایی مدیریت مسائل را دارد. مهمتر از همه، دسترسپذیری خدمات و پلتفرمها باید قانونی و گسترده شود تا افراد نابینا بتوانند مستقل زندگی کنند.
حق برابر شهروندی
نابینایان با وجود محدودیتهای بینایی، تواناییهای فراوانی دارند که در صورت فراهم بودن شرایط مناسب، میتوانند نقش موثری در جامعه ایفا کنند. توجه به نیازهای آنان گامی مهم در جهت تحقق عدالت اجتماعی و فرصتهای برابر برای همه شهروندان محسوب میشود.
ریحانه پروین یکی از نابینایان فارغ التحصیل ارشد ادبیات در گفت وگو با خبرنگار برنا، بزرگترین چالش نابینایان را نبودمناسبسازی فضاهای شهری و وسایل نقلیه عمومی عنوان میکند و میگوید: برای انجام هر کار سادهای باید از دیگران کمک گرفت، چون مسیرها ناامن، ناهموار و بدون علائم صوتی یا لمسی هستند.
پروین میافزاید: در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، شناسایی و مناسبسازی از در خانه نابینا آغاز میشود اما در ایران چنین روندی وجود ندارد و حتی ابتداییترین امکانات، مانند سطوح راهنمای پیادهرو یا علائم گویا در مترو، بهدرستی اجرا نشده است.
پروین با انتقاد از وضعیت حملونقل عمومی بیان میکند: متروها و اتوبوسها برای افراد نابینا طراحی نشدهاند. سیستمهای گویا یا خاموشاند یا اشتباه اعلام میکنند، و فاصلهی زیاد بین سکو و قطار بارها موجب بروز حادثه شده است.
وی میافزاید: رانندگان دیگر مانند گذشته ایستگاهها را اعلام نمیکنند و نابینایان حتی با شمارش ایستگاهها نیز ممکن است مسیر خود را گم کنند.
پروین بیان میکند: چراغهای راهنمای گویا، زیرگذرها و پلهای عابر پیاده نیز اغلب نامناسب هستند.
پروین با گلایه از بیتوجهی نهادهای مسئول اظهار می کند: بهزیستی باید پناه ما باشد، اما خود بخشی از مشکل شده است. پروندهها را مختومه اعلام میکنند و وعدهها روی کاغذ میماند.
ریحانه پروین با اشاره به تجربه شخصی خود از بیکاری بیان میکند: کارشناس ارشد ادبیاتم و مدرک فنیحرفهای ماساژ دارم، اما نتوانستم وارد شغل دلخواهم شوم، حتی برای دریافت وام نیز بهانه آوردند.
وی میافزاید: در سیستم کنونی، شایستهسالاری جایی ندارد و بسیاری از فرصتهای شغلی به افراد غیرمتخصص واگذار میشود. برای آموزش نابینایان، معلمان بینا را میفرستند، در حالی که ما با تجربهی زیستهی خود بهتر میدانیم چگونه باید آموزش دهیم.
این بانوی نابینادرباره وضعیت آموزشی نیز توضیح میدهد: هم در مدارس عادی و هم ویژه تحصیل کرده و با چالشهای نابینایان از نزدیک آشناست.
وی میگوید: مشکلات فقط تغییر شکل داده اند، زمانی نبود کتاب مسئله بود، اکنون نبود لپتاپ و نوتتیکر، این ابزارها برای ما مانند دارو ضروریاند اما بیمه هیچ حمایتی از آنها نمیکند.
پروین در ادامه میافزاید: عصای سفید باید همیشه در اختیار نابینا باشد، چون ابزار اصلی حرکت ماست. اما تهیهی آن دشوار است و گاهی بهدلیل نبود امکانات، برخی افراد از نابینایان سوءاستفاده میکنند. جامعهی ما هنوز امنیت کافی برای نابینایان ندارد.
وی ضمن تاکید، بیان می کند:که بیتوجهی به نیازهای واقعی نابینایان، آنان را از استقلال دور کرده و به وابستگی سوق داده است ، بهزیستی بهجای توانمندسازی، بیشتر به پرداختهای مقطعی تمایل دارد تا بتواند بودجهی بیشتری جذب کند.
وی تصریح میکند: اگر از نیروهای متخصص نابینا استفاده شود، ما میتوانیم مفید، شاغل و مستقل باشیم.
پروین همچنین به موضوع ازدواج نابینایان اشاره کرده و میگوید: بهزیستی بانک اطلاعاتی کاملی از نابینایان دارد اما برای همسانسازی و ازدواج از آن استفاده نمیکند. اگر حمایت و مسکن فراهم شود، نابینایان نیز میتوانند زندگی طبیعی داشته باشند.
وی با توجه بر اینکه نابینایان به دنبال ترحم نیستند بلکه خواهان فرصت برابرند، میافزاید: ما فقط میخواهیم دیده شویم و از دانش و توانمان استفاده کنیم. ظاهر ما شاید مرتب باشد، اما کسی نمیداند برای همین ظاهر چقدر سختی کشیدهایم.
پروین در پایان بیان میکند: اگر مسئولان فقط در روزهای خاص یاد ما نیافتند و واقعا به تعهدات خود عمل کنند، نابینایان هم میتوانند شغل، ازدواج و زندگی عادی داشته باشند. ما صدقه نمیخواهیم، حقمان را میخواهیم.
تبعیض آشکار در اشتغال
با وجود توانمندیهای فراوان، نابینایان در بازار کار با تبعیضهای آشکار و پنهان مواجه هستند. بسیاری از کارفرمایان بهدلیل ناآگاهی یا نگرانیهای بیاساس، از استخدام افراد نابینا خودداری میکنند در حالی که بسیاری از افراد نابینا تحصیل کرده و دارای توانمندی هستند.
آرزو ذکاییفر، رئیس مرکز توسعه کارآفرینی، اشتغال و توانمندسازی سازمان بهزیستی کشور، با اشاره به سیاستهای اشتغال این سازمان میگوید: برنامههای اشتغال سازمان بهزیستی برای گروههای مختلفی از جامعه هدف طراحی شده است، از جمله افراد دارای معلولیت، زنان سرپرست خانوار، فرزندان ترخیصیافته از مراکز شبه خانواده، افراد بازپروریشده از مراکز آسیبدیدگان اجتماعی و معتادان بهبود یافته.
وی میافزاید: در سال گذشته، ۷۰ هزار و ۵۱۸ شغل برای جامعه هدف ایجاد شد، در حالی که هدفگذاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ۵۵ هزار شغل بود. این یعنی رشد ۱۲۴ درصدی نسبت به هدف تعیینشده. از این تعداد، ۴۲ هزار و ۳۱۱ فرصت شغلی به افراد دارای معلولیت اختصاص یافت که شامل الگوهای مختلف اشتغال از جمله خوداشتغالی و کارفرمایی بود. از این میان، ۴۲۳۲ فرصت شغلی برای افراد دارای معلولیت بینایی ایجاد شد.
ذکاییفر با تاکید بر اهمیت مهارتآموزی و آموزشهای فنی و حرفهای بیان میکند: سال گذشته بسته خدمتی غربالگری، استعدادیابی و مهارتآموزی را برای گروه سنی ۱۳ تا ۱۸ سال در چند استان به صورت پایلوت اجرا کردیم و امسال این بسته در تمام استانها در حال اجراست. هدف این است که پیش از ورود به بازار کار، مسیر شغلی افراد بر اساس ویژگیهای جسمی، استعداد و علاقهمندیشان هدایت شود.
وی می افزاید : برای افراد بالای ۱۸ سال که جویای کار هستند، از سال گذشته فرآیند تسهیلگری شغلی را آغاز کردیم. تسهیلگران شغلی وظیفه دارند مددجویان را شناسایی کرده و بر اساس توانمندیها، مدارک فنی و حرفهای و ویژگیهای شخصیتی، آنها را به مشاغل مناسب متصل کنند.
رئیس مرکز توسعه کارآفرینی سازمان بهزیستی همچنین به ایجاد مراکز پشتیبانی شغلی برای افراد سختاشتغال اشاره کرده و میگوید: این مراکز بهویژه برای افرادی طراحی شدهاند که ممکن است کارفرمایان به دلیل معلولیت، تمایلی به استخدام آنها نداشته باشند. در حالی که تجربه ما نشان داده، مثلاً گروه ناشنوایان از متعهدترین و مسئولیتپذیرترین نیروها هستند و کارفرمایان رضایت بالایی از عملکرد آنها دارند.
وی در ادامه به حمایتهای مالی سازمان اشاره کرده و میافزاید: سازمان بهزیستی برای کارفرمایانی که افراد دارای معلولیت را استخدام میکنند، یارانه دستمزد در نظر گرفته است. این یارانه بسته به شدت معلولیت، بین ۳۰ تا ۵۰ درصد حداقل دستمزد را شامل میشود.
ذکاییفر درباره همکاری با سازمان فنی و حرفهای نیز توضیح میدهد: تفاهمنامهای با سازمان فنی و حرفهای داریم تا پروتکلهای آموزشی ویژه برای افراد دارای معلولیت بینایی، شنوایی و سایر گروهها تدوین شود. در ششماهه نخست سال، ۲۵۰۰ نفر از افراد دارای معلولیت به کلاسهای فنی و حرفهای معرفی شدند که ۱۰۰ نفر از آنها دارای معلولیت بینایی بودند.
وی درباره تسهیلات اشتغالزایی نیز بیان میکند: تا سال گذشته، مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان تسهیلات به افراد دارای معلولیت یا کارفرمایان آنها پرداخت میشد. اکنون در انتظار ابلاغ افزایش این مبلغ به ۲۰۰ میلیون تومان هستیم. همچنین کارفرمایانی که حداقل ۲۵ نفر از مددجویان را به کار بگیرند، میتوانند تا سقف ۵ میلیارد تومان تسهیلات دریافت کنند.
وی در پایان با ارائه آماری میگوید: در حال حاضر، حدود ۱۱ هزار و ۵۰۰ دانشجوی دارای معلولیت تحت پوشش سازمان هستند که از کمکهزینه ۱۰۰ درصد شهریه دانشجویی بهرهمند میشوند. از این تعداد، ۲۶۲۴ نفر دارای معلولیت بینایی هستند. همچنین ۸۵ هزار و ۷۶۷ دانشآموز دارای معلولیت تحت پوشش سازمان قرار دارند که ۱۱ هزار و ۷۴۵ نفر از آنها دارای معلولیت بینایی هستند.
انتهای پیام/

