رونویس – مجله مهر: رکوردر را روشن کردم و پایین پایش نشستم و گفتم: «کمی از پسرت بگو! نه آن چهار تایی که در قید حیات هستند، از همان پسرت که نبودنش هر روز بر دلت سنگینی میکند.» او هم با نفسهای آرام و بغض گفت: «فقط راضیام به رضای خدا…» ادامه دادم همانی که هفتهای دوبار سر مزارش میروی، آنجا را آب و جارو میکنی، روی عکسش دستی میکشی و برای دیدار بعدی بوسهای روانهاش میکنی، به سختی لبخندی میزند و میگوید «خیلی پسر خوبی بود…» و اشکهایش سرازیر میشود. وقتی بغض در گلو میماند ادامه حرفها برای لحظهای غیرممکن میشود. هرچه تلاش کردم تا از خاطرهها و دوست داشتنها بگوید، اما اشک مسیرش را پیدا کرده بود و سرازیر شد و من ماندم با انبوهی از حسرت که جملهای از پسر شهیدش بشنوم. یک کلمه گفت و یک ساعت تمام گریه کرد، در افکار و خاطرات خود غرق شد و سپس با صدایی آرام و شکسته گفت: «دل ندارم حرف بزنم…»
همین جمله ساده «دل ندارم» خلاصه تمام حرفهای ناگفته بود؛ تمام بغضها و دلتنگیهایی که در قلب یک مادر پس از شهادت بچهاش جمع شده بود. حالا شما تصور کنید هر حرفی، هر کاری، هر چیزی مرتبط با فرزند شهیدشان باشد، انگار قلبشان را از جا میکند؛ تاب شنیدنش را ندارند و تاب دیدن هر تغییر حتی کوچک در مزارش را نیز ندارند. انگار هر لمس و هر نگاه به عکس داخل حجله، دریچهای به یاد و خاطرههای است که هیچگاه بسته نمیشود.

نگرانیها از قلب گلزار شهدا
خبرهای ضد و نقیض آمده بود که در بهشت زهرا (س) دارند مزار شهدا را تخریب میکنند. شنیدن همین جمله کافی بود تا ذهنم پر از تصویر نارضایتی خانوادههای شهدا باشد؛ تصور مادرانی که هر هفته برای دیدن فرزندشان میآیند و حالا قرار است شاهد شکستن همان مزارهایی که با عشق کنار آن مینشینند باشند. در ذهنم مدام جملهای میچرخید که بارها از زبان خانوادههای شهدا شنیده بودم: «قلبم داره کنده میشه…»
هزاران فکر در سرم میجوشید. چرا قطعه شهدا؟ چرا باید دستی به این قبور بخورد؟ مگر حرمت این خاک کمتر از هر جای دیگر است؟ بیشتر خبرها را که دست به دست شده بود حکایت از یکسانسازی و زیباسازی داشت در حالی که طوماری از ۳۰۰ خانواده شهدا امضا شده بود که جلوی این ترمیم و مرمت گرفته شود.

یا گفته میشد که تخریب و تغییر «شکل طبیعی» و جنبههای میراثی مزارهای مطهر شهدا در بهشت زهرا تهران، که تنها مزارهای دستنخورده باقیمانده بودند، تحت عنوان «پروژه بهسازی گلزار شهدا» و با مدیریت سازمان بهشت زهرا شهرداری تهران در جریان است و روند ترمیم و همسانسازی مزارها را شامل میشود.
احساس خشم و ناباوری خانوادهها را درک میکردم و اینکه آنها نمیدانستند باید با کدام مسئول صحبت کنند را باز هم میفهمیدم و حتی اگر شکایتی وجود دارد و باید به کدام مدیر میگفتند باز هم قابل درک بود و همین حسها هم بر من قالب شده بود.

روایتها و گلایهها؛ چه کسی پاسخگوست؟
در جریان گفتوگو با خانوادهها، برخی از آنها نسبت به نحوه اجرای طرح گلایههایی داشتند و روایتهای متفاوتی مطرح میکردند. در میان این گفتهها مهدی آیت، از اعضای خانواده شهدا، به «مهر» میگوید: «صورت مسئله این نیست که مسئولان کف مزار شهدا را درست میکنند اصلاً اشکالی دارد یا ندارد یا به قول معروف مخالف دارد یا ندارد اصل موضوع این است که این پروژه یکسان سازی و زیباسازی فاقد مطالعات و به دور از قواعد میراثی و اصول علمی و رشتههای دانشگاهی مرتبط است و برخلاف دستورات رهبر انقلاب است که سیاستهایی را وضع کردند و همچنین ذیل این سیاستها رئیس ستاد کل و رئیس بنیاد شهید و وزیر کشور دستور دادند همه چیز متوقف شود. اما افرادی که این پروژه را جلو میبرند متوقف نکردند.»
او ادامه میدهد: «این افرادی که ادعا میکنند مسئول و مدیر این پروژه هستند در واقع معلوم نیست که سمتی داشته باشند، اصلاً چه سمتی؟ براساس کدام قانون این کارها را انجام میدهند؟ اینکه میگویند به حجلهها اصلاً کاری ندارند و سر و شکل را دست نمیزنند کاملاً مطالب انحرافی است آنها برای فریب افکار عمومی و مخاطب چنین چیزی را گفتهاند تا تخلفاتی که انجام میدهند دیده نشود و برای عبور از دستورات و قوانین فرافکنی میکنند تا به روی خودشان نیاورند و به هر قیمتی که شده این پروژهای که آسیبزا هست را پیش میبرند و بیش از ۵۰۰ سنگ مزار تاریخی در این پروژه شکسته شده است و همچنان به کارهایشان ادامه میدهند.»
آیت به «مهر» میگوید، «نتیجه این تخریب که به بهانه «بهسازی» و «یکسانسازی» انجام میدهند چیزی جز حذف تمام دستساختههای خانوادههای شهدا از قرنیزها تا سایر متعلقات مزارها و قطعات و لگدمال شدن عواطف و سلایق این سازندگان و صاحبان اصلی مزارها نیست. این کار به معنای حذف حافظه بصری و تاریخی مردم و تحمیل معماری بیروح و نامتجانس غربی به گلزار شهداست.» به گفته او، این در حالی است که شهرداری نه نهاد سیاستگذار بوده و نه طبق هیچ قانونی، متولی رسمی مزارهای شهدا محسوب میشود.
در مقابل این انتقادات، مسئولان سازمان بهشت زهرا (س) گفتهاند که هدف پروژه، تخریب مزار شهدا نیست، بلکه صرفاً «بهسازی قطعات» است تا از فرسایش و آسیب بیشتر جلوگیری شود. آنان میگویند در جریان اجرای طرح، هیچیک از حجلهها یا عکسهای شهدا جابهجا نشده است.
آیت در توضیح بیشتر میگوید: «هر آرامستانی اساس و ضوابط خودش را دارد. (مثلاً اگر قرار است برای قشر فرهنگیان کاری انجام شود، باید ابتدا دید خود آنها چه میخواهند؛ نه اینکه نسخهای یکطرفه پیچیده شود و بعد بگویند این طرح برای شماست، در حالی که هیچ سنخیتی با نیاز و مسئله واقعیشان ندارد.) در اینجا نیز همین اتفاق افتاده؛ در حالی که مجریان طرح هیچ سمتی در قانون ندارند، برخلاف رأی دیوان عدالت اداری عمل کردهاند. طبق آن رأی، برای هرگونه تغییر باید رضایت تمام وراث شهدای هر قطعه گرفته شود، اما این کار انجام نشده است.
از واقعیتهای دیدهها و شنیدهها؛ قطعه ۲۶، ۴۴ و ۵۰
برای درک بهتر و مشاهده واقعیت از نزدیک، به بهشت زهرا (س) رفتم. وارد قطعه ۲۶، مزار شهدا شدم و سنگهایی را دیدم که برای یکسانسازی قبور گلزار شهدا در حال آمادهسازی بودند. برخی از ردیفها کامل شده بود و برخی دیگر هنوز در دست بهسازی بودند. این تقابل میان ردیفهای آماده و نیمهکاره به نظر میرسید که روند همسانسازی را به شکل دقیقتر و منظمتری جلوه میدهد.

حجلهها (ویترینهایی که عکس یا یادگاری از شهیدان در آن قرار میگیرد،) سر جای خود قرار داشتند و حتی برای محکمسازی آنها نیز تدابیری دیده اندیشیده شده بود.

چشمم به حجاری روی سنگ مزارها افتاد تا آن حجاری قدیمی همانند گذشته اصالت خودش را حفظ کرده باشد. سنگ مزارها تا حد امکان از آسیبها محافظت شده بودند و آنهایی هم که خدشهای به آنها وارد شده بود، در دست ترمیم بودند.

البته آن مزارهایی که برای آمادهسازی و ترمیم بود روی هر کدام از آنها با کاغذی برچسب زده شده بود که [خانواده محترم شهدا به استحضار میرساند سنگ مزار شهید بزرگوارتان طی چند روز آینده تعویض یا ترمیم، جرم گیری و رنگ آمیزی خواهد شد.]
این توجه به حفظ اصالت و ترمیم مزارها، دقیقاً همسو با حساسیت رهبر انقلاب است که همواره بر حفظ شکل طبیعی مزار شهدا همیشه تأکید داشتهاند.

برخی خانوادههای شهدا شاید تصور میکردند که بهسازی یا همسانسازی ممکن است مشابه قطعه ۴۴ باشد، که در آن حجلهها و عکس شهدا وجود ندارد. اما در این قطعه، اقدامات انجام شده تنها شامل ترمیم و مرمت سنگ مزار و همسانسازی کف بود و قواعد مربوطه هم رعایت شده بود.

گم شدن مسیر گفتوگو میان مخالفان و مسئولان
با توجه به مشاهدههای میدانی و گفتوگو با خانوادهها، به نظر میرسد که اجرای جلسات اطلاعرسانی پیش از آغاز پروژه، میتوانست تا حد زیادی دلخوری و مکدر شدن خاطر خانوادهها را کاهش دهد. اگر مسئولان اجرایی این طرح پیش از شروع «بهسازی»، «روند کار»، «زمانبندی و نوع اقدامات» انجامشده را به خانوادهها اطلاع میدادند و حتی خانوادهها میتوانستند مشارکت و همراهی بیشتری داشته باشند. این اقدام ساده میتوانست هم حس احترام به خانوادهها را حفظ کند و هم از ایجاد سوءتفاهمها جلوگیری شود.
همچنین ارائه توضیحاتی کوتاه درباره رعایت اصول فنی، میراثی و علمی پروژه و ترمیم مزارها در زمان مشخص میتوانست شفافیت بیشتری ایجاد کند و نگرانیها درباره علمی یا ناقص بودن طرح را کاهش دهد.
البته در برخی از فضای گلزار تابلوهای اطلاع رسانی برای خانوادهها در راستای اطلاع رسانی با مضامینی همچون «ثبات سنگ مزارها»، «مرمت حجلهها»، «حفظ متعلقات اصلی» در بهسازی گلزار شهدا انجام میشود اما میتوانست این اقدامات به شکل گستردهتری انجام میشد تا افراد پیش از این باخبر میشدند. هر طرح و اقدامی در حوزه بهسازی مزارها ممکن است دیدگاههای متفاوتی ایجاد کند موافقان و مخالفان هم داشته باشد اما تجربه میدانی نشان میدهد که اطلاعرسانی شفاف و ایجاد فرصت مشارکت برای خانوادههای شهدا میتواند همگرایی بیشتری ایجاد کند و پذیرش طرح را تسهیل ببخشد.

همه بر این باور هستیم که مزار شهدا بخشی از هویت، اصالت و تاریخ ماست و همچنین نمادی از فداکاری و ایثار کسانی است که جان خود را برای کشور و ارزشها فدا کردند. حفظ و نگهداری مزار شهدا مسئولیتی ملی و اخلاقی است و نیازمند تلاش مستمر و رسیدگی دقیق است. بیشک، بدون مراقبت مناسب، بخشهایی از این میراث ارزشمند به مرور آسیب خواهند دید و بخشی از تاریخ و یاد شهیدان متأسفانه از دست خواهد رفت.

لذا هر اقدامی که در قطعات شهدا انجام میشود، باید با رعایت اصول علمی، میراثی و فرهنگی باشد و با اطلاع و همراهی خانوادهها پیش برود. شفافیت در روند اجرای پروژهها، اطلاعرسانی دقیق و مشارکت ذینفعان میتواند از ایجاد سوءتفاهمها و دلخوریها جلوگیری کند و همزمان اهداف بهسازی و حفظ اصالت مزارها را تحقق ببخشد. مراقبت و احترام به مزارهای شهدا وظیفه تاریخی مردم و مسئولان است تا به عنوان تعهدی به آینده و تضمینی برای این باشد که یاد و خاطره شهیدان در ذهن و قلب نسلهای بعدی پایدار باقی بماند.
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

