
درست ۶ سال از قرنطینههای جهانی دوران کرونا گذشته است. دورانی که در ابتدا تعطیلات و خانه ماندنهایش حس خوبی داشت؛ بچهها ذوق مدرسه نرفتن و کلاسهای مجازی را داشتند و کارمندان از دور کاری خوشحال بودند.
اما تعطیلات چند روزه و چند هفتهای تبدیل به ماهها قرنطینه کامل و دوری شد. روزهایی که در کش و دار بیمار نشدن و مراقبت از سلامتمان، از دوستان و عزیزانمان دور شدیم.
شنیدن آمار افرادی که درگیر کرونا بودند و اعداد و ارقامی که افراد فوت شده را نشان میداد هر روز بیش از پیش دلها را میلرزاند.
دل نگرانی بیمار شدن، از دست دادن عزیزان و شروع دوباره قرنطینهها هم با هر خبری که از بیماریهای ساده میآید دوباره شروع میشوند.
جدا از تنهاییها و از دست دادنها، بسیاری از کسب و کارها دچار مشکل شدند، به طوری که آثار مخرب این دوران با گذشت ۶ سال در ذهنمان مانده است.
زینب غدیری، پژوهشگر روانشناسی و مشاور خانواده، در گفتوگو با خبرنگار برنا گفت: «تاثیرات کرونا بر روان مردم با گذشت بیش از ۴ سال بر جا مانده است؛ درک این ماندگاری خودش کلید درمان است و این مدت زمان به ما نشان میدهد که روان انسان عمیق و پیچیده است و به سادگی آسیب میبیند.»
وی افزود: «این به معنای آن است که روان انسان ظرفیت فوق العادهای برای التیام، یادگیری و رشد دارد و فرصت پنهانی که در این دوره به ما آموزش داد این بود که یک آزمون بزرگ جمعی برای تاب آوری بود.»
وی معتقد است: «ما حالا بهتر از هر زمان دیگری میدانیم در برابر استرسهای طولانی مدت چه واکنشی نشان دهیم، این خودآگاهی شروع قدرتمندی برای ساختن روان قویتری است.»
این پژوهشگر روانشناسی ضمن بیان اینکه این دوران پدیدآورنده یک مهارت ارزشمند برای تمام زندگی ما بود تصریح کرد: «هر عامل تشدید کننده یک دشمن شناسایی شده است.»
وی بیان کرد: «وقتی دشمن را بشناسید میتوانید استراتژی طراحی کنید؛ مثل اخبار منفی که موضوع سواد رسانهای را از یک مفهوم آکادمی به یک مهارت ضروری برای بقای روانی تبدیل کرد و فرصتی به ما داد که یاد بگیریم چگونه مرزهای دیجیتال را تعیین کنیم، منابع خبر را از نامعتبر تشخیص دهیم و آگاهانه مصرف رسانهایمان را مدیریت کنیم.»
وی درخصوص عوامل اقتصادی افزود: «خلاقیت و انعطاف پذیری شغلی در بسیاری از افراد برانگیخته شد و فرصتی که دورکاری توسعه مهارتهای دیجیتال و ظهور مشاغل جدید برامون ایجاد کرد باعث شد ما انعطاف پذیری را در خودمان خلق کنیم؛ کمبود حمایت اجتماعی که خلاء ارزش روابط عمیق و کیفی را بیش از هر زمان دیگری آشکار کرد، بسیاری از ما یاد گرفتیم که انرژی خودمان را برای حفظ روابط متمرکز کنیم.»
وی عنوان کرد: «اگرچه آن زمان برایمان انزوای اجتماعی بود، اما برای بسیاری زمان بیشتری را در کنار خانواده خود ایجاد کرد؛ مثل بسیاری از پدران که برای اولین بار فرصت یافتند رشد روزانه فرزندان خودشان را از نزدیک ببینند و ارتباط عمیقتری را با آنها برقرار کنند.»
وی تاکید کرد: «دورکاری و آموزش مجازی اگرچه خسته کننده بود، اما انعطاف پذیری، خود مدیریتی و مهارتهایی یادگیری مستقل را در میلیونها نفر تقویت کرد.»
غدیری ضمن بیان اینکه این پدیده یک بیماری عفونی نبود بلکه یک تروما و ضربه روانی جمعی بود گفت: «این پدیده اثرات علمی دیگری هم داشت؛ مثل تجربه تروما و استرس مزمن پاندمی.»
وی گفت: «این پدیده عامل استرسهای طولانی مدت و غیر قابل پیشبینی بود و مغز ما در حالت جنگ یا گریز طولانی مدت قرار گرفت. بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت چنین استرس مزمنی میتواند منجر به تغییر پایدار در سیستم عصبی و هورمونی ما باشد.»
وی افزود: «افرادی که سابقه اضطراب، افسردگی یا پیتیاسدی داشتند در برابر اثرات طولانی مدت آسیب پذیرترند و تاثیراتی که بر زندگی افراد دارد اضطراب فراگیر، افسردگی، فرسودگی شغلی، اختلال استرس پس از سانحه، کنارهگیری اجتماعی، تنش در روابط، مشکلات تمرکز و حافظه مغزی است.»
غدیری عنوان کرد: «برخی افراد به انزوا عادت کردند و برای بازگشت به اجتماع بی تمایل شدند. زندگی در شرایط استرسزا میتواند باعث افزایش مشاجرت خانوادگی و تنش در روابط شود. همچنین اختلال استرس پس از سانحه به ویژه در بازماندگان بیماران فوت شده یا کادر درمان و افسردگی هم ناشی از انزوا، فقدان و احساس درماندگی است.»
روتین منظم خواب، ورزش و تغذیه کمک کننده است
این مشاور خانواده ضمن اشاره به راهکارهای مقابله با آثار پساکرونا گفت: «محدود کردن مصرف اخبار یعنی مدت ۲۰ دقیقهای را برای خواندن اخبار آن هم فقط از منابع معتبر و نه چک کردن مداوم شبکههای اجتماعی، قرار دهیم.
وی افزود: «تمرین ذهن آگاهی کنیم. مثلاً هر زمان احساس اضطراب کردیم به مدت دو دقیقه روی دم و بازدم خودمان تمرکز کنیم. همچنین داشتن یک روتین منظم خواب، ورزش و تغذیه کمک کننده است.»
وی ضمن تاکید بر اهمیت راهکارهای جمعی و سیاست گذاری افزود: «ادغام خدمات سلامت روان در نظام مراقبتهای اولیه مثل در دسترستر کردن روانشناس و مشاور برای عموم مردم یا آموزشهای مهارتی مدیریت استرس و هیجان در مدارس دانشگاهها و محیطهای کاری بسیار مهم است. فرهنگ سازی برای اینکه مردم بداتند درخواست کمک روانشناختی یک ضعف نیست بلکه یک اقدام هوشمندانه است و اگر این پدیده به طور جمعی و عمیق بررسی نشود چه خطراتی بر روان افراد ایجاد میکند.»
غدیری تاکید کرد: «عدم پرداختن به این موضوع یه بحران خاموش سلامت روان را دامن خواهد زد که عواقب بسیار جدی مثل شیوع اختلالات روانپزشکی مزمن دارد.»
انتهای پیام/
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

