اظهارات اخیر رئیسجمهور آمریکا ابعاد جدیدی از نقش او در حمله به ایران را آشکار کرد
اعتراف رئیسجمهور آمریکا مبنی بر اینکه آغاز تجاوز نظامی اسرائیل به ایران، زیر نظر مستقیم وی انجام شده است، به لحاظ حقوقی میتواند مبنای تشکیل پروندهای در شورای امنیت یا دیوان بینالمللی دادگستری باشد. اگر این موضوع درست مدیریت شود، میتواند به یک فرصت حقوقی و راهبردی برای کشورمان تبدیل شود.
به گزارش خبرگزاری آنا، «دونالد ترامپ» رئیسجمهور ایالات متحده، در تازهترین اظهارات خود با صراحتی کمسابقه اعلام کرد که «هدایت حمله اسرائیل به ایران شخصاً بر عهده من بود»؛ جملهای که شاید در نگاه نخست ادامه همان لافهای سیاسی و ژستهای تبلیغاتی او بهنظر برسد، اما در واقع، معنایی فراتر دارد؛ چراکه در منطق حقوق بینالملل، این نوع اقرار، نه صرفاً یک اظهارنظر سیاسی، بلکه اعتراف صریح به مشارکت در یک اقدام تجاوزکارانه نظامی علیه دولت مستقل ایران تلقی میشود.
ترامپ در یک نشست خبری آشکارا در میان خبرنگاران گفت: «اسرائیل نخستین حمله را انجام داد، آن حمله بسیار قدرتمند بود و من شخصاً هدایت آن را برعهده داشتم».
ایراد این دست سخنان، از منظرحقوق بینالملل، بهمعنای پذیرش مسئولیت سیاسی و فرماندهی یک عملیات نظامی فرامرزی و به این معناست که ایالات متحده آمریکا، نهفقط بهعنوان پشتیبان یا متحد صهیونیستها، بلکه بهعنوان طرف مستقیم در درگیری با ایران شناخته میشود. از همین رو نمیتوان از کنار این اظهارات به سادگی گذشت و آن را به نمایشهای سیاسی ترامپ تعبیر کرد، چراکه به لحاظ حقوقی میتواند مبنای تشکیل پروندهای در شورای امنیت یا دیوان بینالمللی دادگستری باشد؛ زیرا «هدایت حمله نظامی» بدون مجوز شورای امنیت یا دفاع مشروع مستند، در زمره مصادیق روشن «تجاوز مسلحانه» قرار میگیرد.
انفعال دولت در مقابل اظهارات ترامپ
با اینحال، از زمان انتشار این اظهارات، نه دولت ایالات متحده توضیحی رسمی ارائه داده، نه در تهران صدای روشنی در اعتراض یا پیگیری حقوقی مرتبط به آن شنیده شده است؛ سکوتی که برخی آن را از جنس احتیاط دیپلماتیک تلقی میکنند در حالی که تداوم آن از سوی وزارت امور خارجه چالش برانگیز بوده و میتواند از سوی افکار عمومی بهعنوان غفلت در برابر یک فرصت تاریخی تعبیر شود. فرصتی برای بازتعریف نقش ایالات متحده در تهاجم آشکار به کشورمان و اثبات اینکه، برخلاف ادعای برخی رسانهها در رد نقش آمریکا، حالا محرز و مشخص است که با وجود مذاکرات، تصمیم حمله از واشنگتن صادر شده است.
این اعتراف آشکار از زبان یک رئیسجمهور در حال تصدی قدرت، واجد آثار و پیامدهای متفاوتی است که باید بلافاصله در تحلیلهای سیاسی و برنامهریزیهای حقوقی ایران مورد توجه قرار گرفته و تدابیر مرتبط با احقاق حق مردم ایران از سوی نهادهای ذی صلاح و موظف اتخاذ شود.
این اظهارنظر از چند منظر قابل بحث و بررسی است؛ سالها روایت غالب در سطح بینالمللی این بود که که سران رژیم جعلی اسرائیل رأساً تصمیم میگیرد و آمریکا در نقش پشتیبان یا تماشاگر ظاهر میشود. اکنون، اما سخنان صریح رئیسجمهور آمریکا نشان میدهد که تصمیم و هدایت عملیات از واشنگتن اتخاذ شده است؛ بنابراین مرز میان «عملیات مستقل اسرائیل» و «اقدام مستقیم آمریکا» محو شده است و موضوع دیگر نمیتواند صرفاً یک نزاع منطقهای تلقی شود؛ بلکه وارد حوزه مسئولیتهای بینالمللی میان دولتها شده است.
چرا این جمله میتواند «سند» باشد؟
از منظر حقوق بینالملل عرفی و معیارهای ناظر بر آن، سخنان عالیترین مقام اجرایی دولتها، واجد ارزش استنادی بالاتری است تا اظهارات فردی غیرمسئول یا یک مقام سابق. بنابراین از همین منظر، پذیرش صریح «هدایت» بهمعنای پذیرش عنصر تصمیمگیری دولتی در بروز یک عملیات نظامی فرامرزی است؛ عنصری که یکی از ارکان تشخیص «تجاوز» تلقی شده و از منظر عرف دیپلماتیک، عرصه را برای پیگیری حقوقی و افشای بیشتر هموار میسازد.
بنابر مستندات موجود، ماده ۲ بند ۴ منشور سازمان ملل متحد به منع استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی دولتها تصریح کرده و قطعنامه ۳۳۱۴ مجمع عمومی، بمباران قلمرو کشورها و استفاده از نیروی مسلح را بهعنوان مصداق تجاوز لحاظ کرده است. از همین رو بر پایهٔ همین مبانی میتوان اعتراف رئیسجمهور در حال تصدی را به عنوان مدرک اولیه و سنگینی برای افتتاح پروندههای حقوقی بینالمللی مورد استفاده قرار داد کمااینکه اگر این اظهارات از سوی یک مقام ایرانی علیه ایالات متحده یا یک کشور غربی مطرح شده بود، کارزارهای بین المللی متعددی تشکیل میشد و مقامات ایرانی نباید با مماشات از کنار این اظهارات بگذرند.
سفیدشویی سیاسی
نکته حائز اهمیت دیگر این است که پس از تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی و آمریکا به کشورمان، در سیاستورزی رسانهای جهانی و منطقهای چند روایت پیگیری شد تا نقش آمریکا کمرنگ جلوه کند؛ برجستهسازی تمایز میان نقش سیاسی و نقش عملیاتی یکی از مصادیق سفیدشویی از نقش آمریکا در حمله به کشورمان و شهادت بیش از هزار نفر از هموطنانمان بود.
متاسفانه تلاش نظاممند برای پاککردن یا تضعیف نقشِ تصمیمگیرانهٔ آمریکا از سوی برخی چهرههای سیاسی و محافل رسانهای نیز مطرح بود و حالا با اظهارات رئیسجمهور آمریکا، این نقاب رسانهای کنار رفته و اصل ماجرا که «هدایت عملیات از سوی واشنگتن» بوده، نمایان شده است بنابراین اگر این موضوع درست مدیریت شود، میتواند به یک فرصت حقوقی و راهبردی تبدیل شود که ازجمله آنها میتوان به ارسال یادداشت رسمی اعتراضی به سازمان ملل و ثبت رسمی شکایت نزد دبیرکل و نمایش آن بهعنوان سند حقوقی استفاده کرد و ضمن تهیه پرونده مستند (مجموعهٔ مستندات شامل نقلقولها، اسناد ارتباطی، گزارشهای میدانی و تحلیلی) برای ارائه به دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) یا دیگر نهادهای قضایی بینالمللی، خواستار تشکیل فوری کمیته حقیقتیاب مستقل تحت نظارت سازمان ملل یا مجمع عمومی برای بررسی ابعاد فنی و تصمیمسازی حمله شویم و در ادامه با را اندازی کارزار رسانهای هدفمند به افشای نقش مستقیم آمریکا در دشمنی آشکار با ملت ایران بپردازیم؛ مطالبهای که در بزرگداشت روز ۱۳ آبان مجددا از سوی رهبر انقلاب مطرح شد.
بدون شک پیگیری حقوقی علیه دولت مستکبر آمریکا که از نهادهای بینالمللی استفاده ابزاری کرده و بعضا آنها را هیچ میپندارد، امری دشوار و دارای پیچیدگیهای عملی و سیاسی است، اما ثبت رسمی این اعتراف، از منظر تاریخی و حقوقی اهمیت فراوان دارد و میتواند در بلندمدت اثرات بازدارنده و مستند پرباری را برای کشورمان فراهم کند.
بنابراین، اقدام فوری و هوشمندانه وزارت امور خارجه در تهیهٔ پرونده حقوقی علیه ایالات متحده و شخص ترامپ، یک فرصت بیسابقه برای اثبات نقض آشکار حقوق بینالملل و افشای نقش متجاوزکارانه آمریکا علیه ملت ایران است و کمک میکند تا تکلیف دروغهای تبلیغاتی سیاستمداران آمریکایی در دوستی با ملت ایران در دادگاه لاهه روشن شود.
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

