ایالات متحده آمریکا، نیروی هوایی و نیروی دریایی خود را با ناوگانی از هواپیماهای متفاوت اداره میکند؛ ناوگانی که بر اساس محیطهای عملیاتی و الزامات استراتژیک هر کدام از این دو شکل گرفته است. جنگندهها ۳۲/۲ درصد از موجودی قابل توجه ۵,۰۰۴ فروندی هواگردهای نیروی هوایی آمریکا را تشکیل میدهند؛ یعنی حدود ۱,۶۱۰ فروند جنگنده تا سال ۲۰۲۵، بنا بر گزارش فهرست جهانی هواپیماهای نظامی مدرن (WDMMA).

شاخه هوانوردی نیروی دریایی ایالات متحده که هم شامل هواپیماهای مستقر روی ناوهای هواپیمابر و هم پایگاههای ساحلی میشود، ناوگانی بهمراتب کوچکتر با ۲,۵۰۴ فروند هواگرد است. جنگندهها در این نیرو سهم بیشتری به خود اختصاص دادهاند: ۳۹/۷ درصد یا حدود ۹۹۵ فروند، که نشاندهنده نقش حیاتی این هواپیماها در نمایش قدرت هوایی برونمرزی ایالات متحده است. با در نظر گرفتن نرخ آمادگی ۷۵ درصدی، نیروی دریایی ایالات متحده در تئوری ۱,۸۷۸ فروند هواگرد در اختیار دارد، در حالیکه این رقم در نیروی هوایی ۳,۷۵۳ فروند است.
با این حال، نگهداری از این ناوگان برای هر دو نیرو چالشهای خاص خود را دارد؛ از شرایط بهشدت خورنده دریا گرفته تا چرخههای طولانی تعمیرات اساسی و اعزامهای طولانیمدت ناوهای هواپیمابر.

TACAIR: نوک تیز نیزه
پلتفرمهای اصلی ناوگان متنوع جنگندههای نیروی هوایی شامل F-16C/D Fighting Falcon، F-22A Raptor, F-15C/D Eagle, F-15E Strike Eagle و F-35A Lightning II است. در مقابل، F/A-18E/F Super Hornet ستون فقرات ناوگان جنگندههای نیروی دریایی را تشکیل میدهد؛ هرچند که F-35C نیز روزبهروز جایگاه بیشتر و بزرگتری در بال هوایی این نیرو پیدا میکند.
EA-18G Growler که با همان بدنه سوپرهورنت ساخته شده و توانمندی جنگ الکترونیک را در اختیار نیروی دریایی ایالات متحده قرار میدهد، بخشی حیاتی از توان هوایی این نیرو است. F-35C Lightning II نیز در حال ادغام در اسکادرانهای هوایی ناوهای هواپیمابر است و نخستین جنگنده نسل پنجمی پنهانکار محسوب میشود که قابلیت عملیات از روی ناو را دارد. نیروی دریایی ایالات متحده هیچ بمبافکنی در اختیار ندارد، چراکه این حوزه بهطور کامل در انحصار نیروی هوایی آمریکاست.
| پلتفرم | نیروی هوایی آمریکا | نیروی دریایی آمریکا |
|---|---|---|
| جنگندهها | ۱,۶۱۰ | ۹۹۵ |
| بمبافکنها | ۱۴۰ | – |
جنگنده نسل ششم F-47 نیروی هوایی ایالات متحده برای نابودی سریع جنگندههای همرده، اسکورت بمبافکنهای پنهانکار و نفوذ به بهترین سامانههای پدافند هوایی طراحی شده است. این جنگنده به موتورهای سیکل متغیر، توانایی پرواز در حالت سوپرکروز، برد بسیار بالا و محفظههای تسلیحاتی ماژولار مجهز خواهد بود که برای جای دادن موشکهای فراصوت جدید طراحی شدهاند.
جنگنده F/A-XX نیروی دریایی نیز از نسل ششم خواهد بود و قابلیت کنترل پهپادهای رزمی همراه، دفاع شبکهای ضدموشکهای کروز و بهکارگیری تسلیحات فراصوت را خواهد داشت. برخلاف F-47، این جنگنده به احتمال زیاد موتور سیکل متغیر نخواهد داشت و به جای آن، برای عملیات ناونشین به موتورهایی با نیروی رانش بسیار بالا مجهز میشود. در عملیاتهای دریایی پس از سال ۲۰۳۵، F/A-XX توازنی میان پنهانکاری، بقاپذیری و کارآیی برقرار میکند، در حالیکه F-47 اولویت را بر برتری هوایی و قدرت تهاجمی دوربرد میگذارد.

بال روتاری: قدرت هلیکوپتری
نیروی هوایی ایالات متحده از هلیکوپترها برای مأموریتهای خاصی همچون جابهجایی تیمهای جستوجو و نجات، کنترل هوایی پیشرو، حمل و نقل مقامات عالیرتبه یا یگانهای عملیات ویژه استفاده میکند. هلیکوپترهای بردبلند با قابلیت پرواز در ارتفاع پایین و همچنین هواگرد تیلتروتور V-22 Osprey برای نفوذ نیروهای ویژه و بازیابی نیروها بهکار میروند. به گزارش مجله Air and Space Forces، تا سال ۲۰۲۵ حدود ۵۰ فروند اوسپری در نیروی هوایی ایالات متحده فعال هستند. این هواگردها میتوانند به مناطقی دسترسی پیدا کنند که برای هلیکوپترهای سنتی بیش از حد دور هستند.
در سوی مقابل، اوسپری و دیگر هواگردهای بال روتاری (از جمله هلیکوپترهای متعارف) شریان حیاتی عملیاتهای برونمرزی و دریاپایه نیروی دریایی ایالات متحده بهشمار میروند. برای جابهجایی محمولهها در ناوهای هواپیمابر، نیروی دریایی مدل قدیمی C-2 Greyhound را با نسخه خاص خود به نام CMV-22B جایگزین کرده است. هلیکوپتر قدرتمند CH-53E Sea Stallion همچنان در مأموریتهای مینریزی دریایی و ترابری سنگین بهکار میرود. هلیکوپتر پرکاربرد Sikorsky SH-60R/S نیز هر روزه وظایف ضدزیردریایی و مأموریتهای پشتیبانی عمومی را انجام میدهد.
آمار آمادگی دو نیرو در این بخش متفاوت است: در یک روز معمول، نیروی هوایی کمی بیش از ۱۰۰ هلیکوپتر و تیلتروتور آماده به خدمت دارد، در حالیکه نیروی دریایی میتواند نزدیک به ۴۰۰ فروند هلیکوپتر و اوسپری را بهکار بگیرد. با وجود اختلاف چشمگیر در اندازه ناوگان، هر دو نیرو از هلیکوپترها و اوسپریها بهعنوان ابزارهای دقیق برای عملیات نجات و مأموریتهای ویژه، در کنار نقشهای عمومی پشتیبانی، استفاده میکنند.

پلتفرمهای مأموریت ویژه
هم نیروی دریایی و هم هوایی ایالات متحده مجموعهای ارزشمند از هواپیماهای شناسایی، نظارت و شناسایی (ISR) و فرماندهی و کنترل در اختیار دارند. نحوه استفاده آنها در این دو نیرو متفاوت است و هرکدام مسیر مدرنسازی خاصی را دنبال میکنند، اما در بسیاری از حوزههای بنیادی همپوشانی دارند. شناختهشدهترین هواپیما در این زمینه در نیروی هوایی ایالات متحده، Boeing RC-135V/W Rivet Joint و E-3 Sentry، همان هواپیمای مجهز به رادار دیسکی (AWACS) است. ناوگان این هواپیماها اکنون به حدود ۳۰ فروند کاهش یافته و بسیاری از آنها بیش از ۴۰ سال عمر دارند.
نیروی هوایی روند جایگزینی E-3 با E-7A Wedgetail را آغاز کرده است؛ هواپیمایی بسیار مدرنتر، کارآمدتر و توانمندتر، اما بهشدت پرهزینه. هواپیمای E-8C JSTARS، یکی دیگر از مشتقات بوئینگ ۷۰۷، تا سال ۲۰۲۳ نقشی مشابه E-3 ایفا میکرد اما بهجای تهدیدات هوایی، اهداف زمینی را شناسایی میکرد. این وظیفه اکنون میان ماهوارهها، پهپادها و خانوادهای جدید از غلافهای راداری تقسیم شده است، چراکه JSTARS در حال بازنشستگی است.
اینجا مروری داریم بر هواپیماهای مختلف شناسایی، پایش و جمعآوری اطلاعات (ISR) و همچنین مأموریتهای ویژه مانند جنگ الکترونیک (EW) یا آواکس (AWACS) در دو شاخه نیروی دریایی و نیروی هوایی آمریکا:
| نیروی دریایی آمریکا | نیروی هوایی آمریکا |
|---|---|
| E-6 Mercury: پاسخ هستهای | VC-25 Air Force One: ترابری مقامات عالیرتبه |
| EP-3E Aries II: ISR/EW | RC-135 Rivet Joint: ISR/EW |
| P-8A Poseidon: گشت دریایی | E-4 Nightwatch: پاسخ هستهای |
| P-3 Orion: گشت دریایی | E-3 Sentry: آواکس |
| E-2C/D Hawkeye: آواکس | E-7A Wedgetail: آواکس |
| EA-18G Growler: جنگ الکترونیک | EA-37B Compass Call: جنگ الکترونیک |
| – | U-2 Dragon Lady: ISR |
| – | AC-130 Specter: هواپیمای توپدار |
وقتی به نیروی دریایی ایالات متحده نگاه میکنیم، هواپیمای آواکس معمول گروههای رزمی، هواپیما توربوپراپ E-2D Hawkeye است؛ هواپیمایی که جنگندههای مهاجم را شناسایی و هدفگذاری کرده و همچنین موشکهای SM-2 یا SM-6 شلیکشده از ناوهای اسکورت را هدایت میکند.
در حوزه گشت دریایی، EP-3E Aries II نقشی مشابه Rivet Joint در جمعآوری اطلاعات سیگنالی ایفا میکند؛ با این حال با پیشرفت پهپاد MQ-4C Triton و دیگر سامانههای بدونسرنشین، بازنشستگی آن محتمل است.
چه کشورهایی بهترین هواپیماهای جاسوسی و جمعآوری اطلاعات جهان را در اختیار دارند؟
P-8A Poseidon، که بر پایه بوئینگ ۷۳۷ ساخته شده، جایگزین هواپیمای توربوپراپ P-3 Orion برای گشت دریایی بردبلند شده است. این هواپیما قادر به اجرای حملات با موشکهای Harpoon و در آینده احتمالا تسلیحات فراصوت، نظارت گسترده دریایی و جنگ ضدزیردریایی است و بزرگترین ناوگان را به خود اختصاص میدهد. با تغییر تنشها، هر یک از یگانهای نزدیک به ۱۲۰ فروندی P-8 در نیروی دریایی بهطور چرخشی به اوکیناوا، سیگونلا یا بحرین اعزام میشوند و از شبکهای از پایگاههای هوایی ساحلی پشتیبانی میگیرند.

ترابری هوایی و سوخترسانها
با آنچه تاکنون گفته شد، بخش عمدهای از مسئولیت «دستیابی استراتژیک» بر دوش نیروی هوایی است. ستون فقرات سنگین این نیرو، هواپیمای C-17A Globemaster III است؛ هواپیمایی که نقشی اساسی در قابلیتهای بینقارهای ارتش آمریکا ایفا میکند. این هواپیما میتواند تنها با یک سوختگیری از KC-135، از پالتهای امدادرسانی گرفته تا تانکهای M1A2 را به اروپای شرقی منتقل کند. مدل بازطراحی شده و بلندتر C-5M Galaxy نیز توان حمل بارهای فوقسنگین از جمله یک جنگنده کامل F-35، سامانههای موشکی Patriot و هلیکوپترها را دارد. در همین حال، وظیفه جابهجایی تاکتیکی هوایی بر عهده C-130هاست.
این هواپیماها قادرند روی باندهای خاکی فرود بیایند و تیمهای عملیات ویژه یا محمولههای پزشکی همچون خون را جابهجا کنند. نقش حیاتی سوخترسانی هم بر عهده ناوگان KC-135R, KC-10 Extender, و KC-46A Pegasus است؛ جایی که اپراتورهای بوم سوخترسانی با استفاده از نمایشگرهای سهبعدی کار میکنند، نه پنجرههای تصویری سنتی. به دلیل تقاضای بالا، این هواپیماها اغلب برای حمل مسافر و محمولههای پالتی در همان مأموریتها نیز بهکار گرفته میشوند و همین امر مرز میان «ترابری» و «سوخترسانی» را کمرنگ میکند. پیشبینی میشود طی ده سال آینده، بیش از دویست فروند از این هواپیماها همچنان در خدمت باقی بمانند.
در نیروی دریایی ایالات متحده، بزرگترین هواپیمای ترابری بالثابت C-40A Clipper است؛ نسخهای کوتاه شده از بوئینگ ۷۳۷ که برای انتقال مکاتبات، ملوانان و قطعات یدکی میان پایگاههای خط مقدم و هابهای ساحلی بهکار میرود. انعطافپذیری فرود عمودی نیز به کمک CMV-22B Osprey فراهم میشود که میتواند به عرشه ناوها در دریای فیلیپین دسترسی ایجاد کند. علاوه بر این، نیروی دریایی و بهویژه تفنگداران دریایی از KC-130J برای انتقال محموله یا تخلیه سوخت، سوختگیری شبانه جنگندههای F-35B و حتی پشتیبانی آتش در ارتفاع بالا با استفاده از کیت موشکی Harvest HAWK بهره میبرند.
نمونههایی از هواپیماهای کوچکتر ملخی که وظیفه جابهجایی نیرو و تجهیزات میان پایگاهها را بر عهده دارند، شامل UC-12 Huron, C-20 Gulfstream, و C-26 Metro هستند. حتی هواپیماهای روابط عمومی نیروی دریایی مانند UC-12 , C-20 , و C-26 نیز در بسیاری موارد به پشتیبانی هرکولسها وابستهاند.
نیروی هوایی ایالات متحده انتظار دارد ناوگان KC-46 در نهایت از ۲۰۰ فروند فراتر رود؛ هرچند همزمان مطالعاتی درباره یک سوخترسان «پل» موقت و در بلندمدت یک سوخترسان پنهانکار نسل بعدی که قادر به همراهی بمبافکنهای B-21 باشد، در جریان است.
همچنین برنامهریزان لجستیکی ایالات متحده درباره استفاده بالقوه از هواپیماهای آزمایشی ترکیبی بدنه-بال (blended-wing-body) برای کاهش مصرف سوخت در پروازهای باری اقیانوسپیما بحث میکنند. از سوی دیگر، تفنگداران دریایی سرمایهگذاری بیشتری روی KC-130J کردهاند و در حال آمادهسازی کیتهای جنگ الکترونیک و اطلاعاتی برای آن هستند؛ تجهیزاتی که این هواپیما را قادر میسازد از اختلال در رادارها گرفته تا سوخترسانی به جنگندههای F-35 را انجام دهد.

ناوگان آینده: پهپادها
نیروی هوایی و نیروی دریایی ایالات متحده رویکردهای متفاوتی برای به خدمت گرفتن سامانههای بدونسرنشین دارند؛ تفاوتی که ریشه در محیطهای عملیاتی و دکترینهای خاص هر کدام در جنگهای از راه دور دارد. ریپرهای نیروی هوایی که میتوانند تا ۲۴ ساعت در منطقه پرواز کرده و با موشکهای Hellfire و بمبهای هدایتشونده وارد عمل شوند، به بخش اصلی جنگهای پس از ۱۱ سپتامبر بدل شدهاند.
اما محدودیتهای عرشه ناوهای هواپیمابر و الزامات خاص پایش دریایی، مسیر متفاوتی را برای نیروی دریایی رقم زد و این نیرو دیرتر وارد حوزه پهپادها شد. نخستین هواپیمای بدونسرنشین ناونشین نیروی دریایی، MQ-25A Stingray، عمدتاً بهعنوان سوخترسان هوایی به کار گرفته خواهد شد و برد عملیاتی جنگندههای F/A-18 و F-35C را صدها کیلومتر افزایش میدهند. با وجود تفاوت دیدگاهها، هر دو نیرو به سوی آیندهای پیش میروند که در آن هواگردهای رزمی همکار (collaborative combat aircraft) نقشی محوری خواهند داشت.
دریای سیاه به آزمایشگاه نیروی دریایی برای تمرین و عملیاتیسازی بهترین شیوههای ترکیب اثر سامانههای رباتیک بدونسرنشین با قدرت رزمی ناوگان سرنشیندار و توانمندیهای جنگ الکترونیک تبدیل شده است؛ موضوعی که یکی از فرماندهان ارشد آمریکا در پشتیبانی از عملیاتهای دریایی اوکراین بر آن تأکید کرده است.
در فوریه ۲۰۲۵، دریابان مایکل متیس در اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS) تخمین زد که روسیه تاکنون ۴۰ درصد از ناوگان دریای سیاه خود را از دست داده است. او به نقل از گزارش USNI چنین گفت:
ما هرگز تنها با ‘آزمایش’ پهپادهای رباتیک به ادغام کامل نمیرسیم، مگر آنکه آنها در میدان نبرد محک بخورند. باید بفهمیم چگونه میتوانیم از سامانههای پیشرفته خود استفاده کنیم، بهویژه وقتی سامانههای بدونسرنشین در نبرد خودمختارتر میشوند. این یک نبرد ایستا نخواهد بود. این جنگ نشان داد که کشوری بدون ناوگان دریایی هم میتواند یکی از قدرتمندترین نیروهای دریایی جهان را متوقف کند.
نیروی هوایی در حال آزمایش پهپادهای «ارزانقابلمصرف» (attritable drones) است، در حالیکه نیروی دریایی به سمت ایجاد یک «ناوگان ترکیبی» حرکت میکند. محاسبه آمادگی برای سامانههای بدونسرنشین با محاسبات سنتی دسترسپذیری متفاوت است. در واقع، نحوه بهرهگیری هر نیرو از ناوگان پهپادی که سریعترین بخش در حال رشد قدرت هوایی ایالات متحده است، تحت تأثیر همین تفاوتها در فلسفه قرار خواهد گرفت.
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

