به گزارش خبرآنلاین محمد صالح علا در روزنامه اطلاعات نوشت:
«جبانالکلب» یعنی صاحب خانهای که از فرط گشادهدستی، سگ نگهبان خانه، باغ و تجارتخانهاش را عمداً از میان سگهای ترسو انتخاب میکرد تا اگر دزد عزیزی آمد، گرفتار ترس سگ او نشود و با خیال راحت رفت و آمد کند.
اما اکنون همه، درهای خانههاشان را بستهاند. بر در آپارتمانها و مغازهها قفل دیجیتالی گذاشتهاند. همه جا دوربین، همه جا آژیر خطر است. آژیرهای پر سر و صدایی که هنوز چیزی دزدیده نشده، چنان جیغی میکشند که دیگر آبرویی برای دزد محترم نمیگذارند.
چنان که دزد عزیزی به شکوه میگفت: آخر ما هم آبرو داریم. خانوادهای داریم، فرزندانی داریم. عروس داریم، داماد داریم. ما که از زیر بوته در نیامدهایم. ماهی نیستیم که از دریا آمده باشیم.
ما روزگاری این کار را انجام میدادیم که دزدی کار آسانی بود. درها باز بودند. نیاز به سرمایه، نیاز به آموختن زبان انگلیسی نبود. شاگرد پارهوقتی میگرفتیم که بتواند از هر سوراخی بگذرد و به او هم انعامی میدادیم. در حالی که امروز شاگردها خودشان شریک میشوند. امروز برای بردن چیزهای بزرگ، نیاز به شریک بزرگی داریم که بتواند سر آن چیز را بگیرد. نیاز به ماشین تندرو، ماشین آخرین مدل داریم.
امروز شاگردها میگویند ما هم شریک… نصف… نصف! میگویم من عمری حبس کشیدهام، در هر شعبه آگاهی پروندهای دارم؛ انصاف است سهم من با شما برابر باشد؟ میگویند: بله، برای همین که شما سابقه داری، عکس و اثر انگشت داری و نشانی خانهات آنجاست. گذشت آن زمان که خانهات تهران، محل کارت شهرستان بود. امروز همه چیز در کامپیوترهاست. حتی اگر به خارج هم بروی، در چشم بر هم زدنی پیدایت میکنند.
میگویم: آخر تو چه دانی زبان مرغان را که ندیده شبی سلیمان را؟… ما سابقه داریم. عمری با انصاف دزدی کردهایم. همواره به اندازه نیازمان دزدیدهایم. برای همین امروز تنگدستیم که روزگار دیگر شده. همه جا دوربین گذاشتهاند، قفلها دیجیتالی است. کتابچه راهنماشان انگلیسی است.
خواندنش سواد میخواهد. کتابچه راهنما را کسی برای ما پیشپیش ترجمه نمیکند و در اختیارمان نمیگذارد. ما باید خودمان زبان انگلیسی بلد باشیم. برای همین هم الان اسفندماه است، شب عید است، ولی همه درها بسته است. رادیو و تلویزیون هم دائماً نمک روی زخم ما میپاشد و دائماً میگوید: مردم مواظب خانههاتان باشید! مواظب چیز میزهاتان باشید. به سفر میروید، پلیس را در جریان بگذارید.
پس آخر ما چه کنیم؟ آن هم با این گرانی! نه میتوانیم اعتراض کنیم، نه دولت به ما اجازه میدهد که اعتصاب کنیم. تازه اجازه هم بدهد اعتصاب کنیم، به کار ما رسیدگی نمیشود. میگویند بهتر؛ اصلاً چه کسی به شما اجازه داد دزد باشید؟ ما هم که نه بازنشستگی داریم، نه بیمه تامین اجتماعی. تازه تو میپرسی چرا دلتنگی؟…
۱۷۳۰۲
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

