شایانیوز– در آستانهٔ دور جدید انتخابات پارلمانی عراق، صندوق رأی این کشور بیش از آنکه صرفاً محل رقابت رقبا و فهرستهای داخلی باشد، به میدان جدال منافع منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شده است؛ رقابتی که در آن هر بازیگر خارجی، از تهران تا واشنگتن و آنکارا، از ریاض تا پکن و مسکو، نه فقط به دنبال پیروزی نامزد یا جبههٔ مورد نظر خود است، بلکه میکوشد ساختار قدرت پس از رأی مردم را طوری شکل دهد که منافع امنیتی، اقتصادی و ژئواکونومیکش تضمین شود، بنابراین نتیجهٔ این انتخابات برای دهها میلیون عراقی فراتر از تقسیم کرسیهای مجلس، تعیین کنندهٔ مسیر استقلال سیاست داخلی و خارجی کشورشان و تعیین درجهٔ نفوذ گروههای شبهنظامی و احزاب سنتی خواهد بود.
![]()
ایران در این جدول پیچیده، بازیگری است که سیاستش ترکیبی از نفوذ تاریخی، پیگیری منافع امنیتی و اقتصادی و اکنون واکاوی شرایط داخلی عراق برای حفظ حداکثری نفوذ است؛ تهران حاضر نیست نفوذ خود را در بغداد از دست بدهد اما همزمان با چالشهای منطقهای و فشارهای امریکا و متحدان خلیجیاش، مجبور به تدبیر و بازتنظیم این رویکرد سنتی شده؛ به عبارت دیگر، سیاست ایران نسبت به انتخابات عراق نه صرفاً «دخالت علنی» یا دستور مستقیم به گروهها برای بهدستگیری قدرت، بلکه ترکیبی از پشتیبانی مالی-امنیتی از شبکههای سیاسی و شبهنظامی نزدیک به خود، تلاش برای نفوذ سیاسی از طریق جریانهای شیعی و تأمین منافع اقتصادی شرکای عراقی است. تحلیلگران غربی و منطقهای میگویند تهران در این انتخابات به دنبال «حفظ حداقلی نفوذ» است؛ یعنی نه سلطه بیقید و شرط، بلکه اطمینان از عدم خروج عراق به طور کامل از مدار تأثیرگذاریاش.
![]()
این وضعیت باعث شده رقابت داخلی شیعه که زمانی نسبتی از اجماع را تشکیل میداد، اکنون به صحنهای از تقسیمبندیها و رقابتهای درونگروهی بدل شود: چارچوب هماهنگی که شبکهای از احزاب نزدیک به ایران را متحد میکرد، اکنون درونی پارهپاره دارد و جریانهای «سید مقتدی صدر» و «اصلاحطلبان مدنی» نیز هر یک دارای پایگاههای جدیاند؛ در نتیجه ترکیب نامزدها و فهرستها حول محور چندگانه «پیوستگی یا دوری از نفوذ ایران»، «تعامل با امریکا و غرب» و «کارآمدی خدمات اجتماعی و مبارزه با فساد» شکل میگیرد، همین موضوع سبب شده رأیدهندگان جوان و منتقدِ وضع موجود، به گزینههای تکنوکرات، مستقل یا لیستهایی با شعار مبارزه با فساد گرایش نشان دهند، در حالی که مناطق سنتیتر و رأیدهندگان وابسته به شبکههای رانتجوی محلی ممکن است حمایت از لیستهای وابسته را ادامه دهند؛ خلاصه اینکه، گرایش اجتماعی رأیدهندگان امروز کمتر صرفاً شیعه/سنی محض است و بیشتر بر ترکیبی از هویت ملی، اقتصاد پویا و اعتماد به توان مدیریتی معطوف است.
![]()
نقش سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نیز تعیین کننده خواهد بود؛ ایالات متحده همچنان، هرچند با حضور نظامی کمتر، از طریق دیپلماسی، ابزارهای اقتصادی و قراردادهای انرژی سعی در حفظ نفوذ دارد و به ویژه خواهان دولتی پایدار و نزدیکتر به چارچوبهای بینالمللی است که بتواند مانع گسترش نفوذ نظامی غیررسمی (شبهنظامیان مورد حمایت تهران) شود؛ در کنار واشینگتن، کشورهای خلیج فارس، بهویژه عربستان و امارات، با سرمایهگذاری اقتصادی و لابیهای منطقهای سعی در کاهش نفوذ تهران دارند، و آنکارا نیز با بهرهگیری از ترکیب قومی در کردستان و نفوذ در برخی از انتخابات محلی، سهم خود را میطلبد؛ به علاوه، روسیه و چین که به ویژه از ابزار قراردادهای نفتی و زیرساختی بهره میبرند، در پی تثبیت نفوذ اقتصادیاند که در صورت تغییر سیاست بغداد میتواند جغرافیای ژئواکونومیک را تغییر دهد.
اما آنچه این رقابت را به لحاظ امنیتی و اجتماعی خطرناک میکند، قدرت و نقش شبهنظامیان شیعه است که همچنان ظرفیت تأثیرگذاری اجتماعی در ساختارهای انتخاباتی را دارند؛ گروههایی که گاه به ظاهر وارد عرصهٔ سیاسی شده و فهرست یا چهره معرفی میکنند اما عملاً پشتپردۀ ابزارهای پیادهسازی اراده و کارزارهای سیاسی و فشارهای خیابانی را در اختیار دارند؛ اگر این بازیگران پس از انتخابات بخواهند سهمی بیشتر در دولت یا نهادهای امنیتی بیابند، احتمال رویارویی با جریانهای طرفدار تغییر زیاد است و نارضایتی مدنی به شدت افزایش مییابد و نتیجتاً بغداد دوباره در معرض ناامنی و گرفتار در بنبست و آشوب خواهد بود؛ سناریویی که همهٔ بازیگران خارجی، حتی آنهایی که منافعشان به ثبات داخلی عراق گره خورده، باید نگران آن باشند.
![]()
اما پرسش اصلی معطوف به ایران است. تهران به طور فعال در پی حفظ کانالهای نفوذ است و تا زمانی که بازیگران یا ترکیب جدیدی ظهور نکند که تهدیدی وجودی برای منافع امنیتی و اقتصادیاش باشد، سیاستش توازنبخشی و نفوذ نرم خواهد بود؛ با این همه، در شرایط بحرانی یا در صورت برداشته شدن هر گامی که تهران آن را تضعیف کنندهٔ منافع راهبردیاش بداند، امکان فعالسازی شبکههای شبهنظامی یا فشارهای اطلاعاتی و اقتصادی وجود دارد؛ اقدامی که میتواند موجب تشدید رقابتهای منطقهای و واکنش امریکا و متحدانش شود.
با تمام اینها مخاطب نهایی این نبردها شهروندان عراقی هستند؛ مردمی خسته از فساد، بیکاری، خدمات اجتماعی ضعیف و امنیت پایین و در عین حال حساس نسبت به استقلال کشورشان، که بین میل به تغییر واقعی و ترس از بیثباتی بیشتر سرگرداناند؛ اگر انتخابات به خاطر سهمخواهی احزاب و مداخلات خارجی به بنبست کشیده شود، شبح کاهش مشارکت، گسترش اعتراضات خیابانی و بازگشت بازیگران مسلح داخلی و خارجی به عرصهٔ عمومی تقویت خواهد شد؛ ولی اگر توازن قوا امکان ظهور ائتلافی تکنوکرات-میانهرو را فراهم کند که هم خواست مردم برای خدمات را پاسخ دهد و هم با مهار نفوذ رقبا، فضایی نسبتاً باثبات ایجاد نماید، خواهیم دید که عراق میتواند از این انتخابات پیچیده پیش رو، سربلند بیرون آید و مسیر نسبتاً مستقلی را در سیاست منطقهای خود تعقیب کند.
![]()
انتخابات کنونی عراق بیش از یک رقابت داخلی است؛ آزمونی است برای ظرفیت بغداد در متعادلسازی منافع ملی در برابر فشارهای منطقهای و فرامنطقهای، و تاریخی تعیین کننده برای مشخص شدن اینکه آیا عراق میتواند به تدریج «صاحب واقعی سرنوشت خود» شود یا همچنان عرصهٔ رقابت قدرتهای خارجی و میدان نفوذ بیگانه باقی خواهد ماند؟
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

