مهرداد خدیر در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت: با این آرزو که هنگام انتشار این متن نماز باران حال و هوا را تغییر داده و پیشبینیهای هواشناسی محقق شده باشد، میتوان به مقایسه سخنان آیتالله جوادیآملی با برخی از هملباسان درباره رابطه باران و گناهان پرداخت. دیدگاهها البته متفاوت و متنوع است.
از کسانی که معتقدند بارش باران تابع مقررات طبیعی و نظمی است که نباید تغییر و تبدیل آنها را از خداوند مطالبه کرد و به جای آن با هر وضعیت باید کنار آمد چراکه به تعبیر خواجه: خونخوری گر طلب روزیِ ننهاده کنی. در مقابل اما این باور وجود دارد که اهمیت و نقش باران در تمام شئون زندگی ما چنان است که طلب آن به منزله خواست روزیِ ننهاده (روزیِ مقرر نشده و بیش از سهم و قسمت) نیست بلکه به مثابه مطالبه ضروریترین لوازم حیات و زندگی است.
توصیهکنندگان اما به دعای ۱۹ صحیفه سجادیه استناد میکنند که تاجالبکایین و زینالعابدین با زیباترین توصیفات بیان میکند: «خدایا! ما را به باران سیراب کن و رحمتت را به باران پُرآب و فراوان بر ما گسترش بخش؛ از ابری که برای گیاه زیبای زمینت در تمام ناحیهها و اطراف سوق داده شده و بر بندگانت با به بار آمدن و رسیدن میوه منّت گذار و سرزمینهای مردهات را با شکفتن شکوفهها زنده کن و فرشتگان بزرگوار نویسندهات را با فرستادن بارانی سودمند و پیوسته، از جانب خودت گواه گیر؛ بارانی که فراوانی و انبوهش وسیع و باریدنش بسیار تند و آمدنش سریع و زود باشد.
تا به آن باران، هر چه از زمین و گیاه مرده است، زنده کنی؛ و به سبب آن از دسترفتهها را بازگردانی؛ و آنچه از دل زمین آمدنی است، بیرون آری و از برکت آن باران، روزیها را وسعت بخشی؛ از ابری انباشته، لذّتبخش، گوارا، فراگیر و غرّان که بارانش اندک نباشد و برقش نفریبد…»
دکتر عبدالکریم سروش دعا را بر سه قِسم میداند: ستایش، نیایش و خواهش. بر این سیاق نیکوتر آن است که دعا بیشتر برای ستایش و نیایش خداوند باشد تا خواهش و طلب ولی چنان که اشاره شد امام سجاد هم به ستایش و نیایش بسنده نمیکرده و برای باران دست به دعا برمیداشته اگرچه توأم با ستایش و نیایش بوده است.
فارغ از این بحث اما نکته دیگری مد نظر است و آن همانا اشارتی است که در آغاز آمد. در گرماگرم سخنانی که دلیل کمبارشی و خشکسالی را بیحجابی زنان یا گناه و کفران نعمت میدانست و بیشتر ازبعضی تریبونها بیان شده آیتالله جوادیآملی بحث دیگری را پیش کشیده و گفته است: «گاهی مشکلات فرهنگی و قصور اجتماعی و گناه، زمینه رحمت را سلب میکند. در روایتی در کتاب وسایل روایتی از امام صادق آمده اگر چند گناه رسمی شد چند بلا هم نازل خواهد شد: اینکه دستگاه قضا آلوده و اهل رومیزی و زیرمیزی و شهادت دروغ و کتمان شهادت باشد.
زیرا زمین امروز میبیند و ضبط میکند و بعداً شهادت خواهد داد و زمین و آسمان میفهمند چه کسی زیرمیزی داد و چه کسی گرفت. اینکه فرمودند: توبه کنید، رجوع به خدا هست اما حقوق مردم با استغفرلله برطرف نمیشود و باید ادا شود؛ توبه هم باید با عجز باشد؛ خدایا تو فرمودی که وسیله ابتغاء کنید و ما فقر و بیچارگی را وسیله کردیم، لذا نگویید من فلان کار خیر را کردم و فلان بنا را ساختم زیرا اینها را خدا توفیق داده است.»
موضع یا منظر متفاوت آقای جوادی آملی البته به مذاق برخی خاصه نماینده قم خوش ننشسته و این هم از شگفتیهای روزگار است چون از نمایندگان قم بیش از دیگران انتظار میرود که از مراجع تبعیت کنند نه آن که به نقد سخنان ایشان بپردازند.
محمد منان رئیسی نماینده قم گفته است: «گویا ایشان هم مانند حقیر عمق شعار وفاق را درک نکرده» و سپس ادامه داده: «خدا همه ما را از سکوت در برابر پایمال شدن حق مردم در امان دارد.»
جلالخالق! نقد او به سبب آن است که آیتالله تصریح کرده «حق مردم باید ادا شود» و نزول رحمت الهی را به جای آن که به پوشش زنان پیوند زند با احقاق حق مربوط دانسته یا از این فرصت به نیکویی بهره برده و این توصیه اخلاقی و انسانی را به میان آورده و مشخص نیست چرا نماینده قم برنتافته و به بحث وفاق ربط داده درحالیکه از منظر همفکران او اتفاقاً وفاق رعایت شده و انتقادات از جانب دیگران بوده است؟
چه باران باریده باشد و چه نه توجه دادن آیتالله جوادیآملی به احقاق حق و رفع ستم و اقامه عدل بسی دلنشینتر از ربط دادن به نوع پوشش است چراکه بیم آن میرود به جای یکی از شقوق ستایش و نیایش و خواهش که اشاره شد نکوهش و سرزنش نشیند حال آن که دعا برای آن است که حال ما را نیکو گرداند و نهتنها طبیعت که نگاه ما را بشوید و پاکیزه گرداند و حس و حال توصیه آقای جوادی به آنچه در دعای ۱۹ صحیفه سجادیه آمده نزدیکتر است تا طرح موضوعاتی که اثبات آن بر طرحکنندگان و مدعیان دشوار است و نامربوطترین البته بحث وفاق است و شگفتآور این که از زبان نماینده قم بیان شود که شاید آیتالله را به یاد ۲۰ سال پیش بیاندازد.
وقتی توصیه انتخاباتی او کرد و به کام برخی چنان تلخ نشست که تا مرز جسارت به او رفتند و این شگفتی باقی ماند که مرجع تقلید باید از درسآموزان جوان خود تبعیت کند یا آنان از او؟
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

