
“علیرضا کاظمی”فعال دانشجویی، در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا با اشاره به تجربه خود در بازتأسیس «انجمن اسلامی دانشجویان آزاداندیش» اظهار کرد:بعد از دوران کرونا، این انجمن به دلیل برگزار نشدن انتخابات در حالت نیمهتعطیل قرار گرفته بود و لازم بود روند انتخابات را از نو آغاز کنیم. این موضوع همزمان بود با آغاز دولت سیزدهم و طبیعتاً ما با نوع نگاه متفاوتی در بدنه اداری مواجه شدیم.
وقتی بوروکراسی نگاه بسته دارد
کاظمی گفت: در دولت سیزدهم نسبت به انجمنهایی که گرایش اصلاحطلبانه داشتند، نگاه بسته و بعضاً مبتنی بر سنگاندازی داشت. این واقعیت را نمیشود انکار کرد که ساختار اداری دانشگاهها تحت تأثیر نگاه سیاسی دولتها قرار میگیرد. معمولاً دولتهای میانهرو کمتر در کار تشکلها مانعتراشی میکنند، اما وقتی مدیریت در اختیار جریان رادیکال است، فشارها و سختگیریها بیشتر میشود.
کاظمی با اشاره به تجربه سالهای اخیر گفت: ما در دوران دانشجویی خاطرات بسیاری از سختگیریهای زمان احمدینژاد را شنیده بودیم و دوره روحانی را هم تا حدی تجربه کردیم. اما ارتباط جدی ما با بدنه اداری دانشگاه در اواخر کارشناسی و اوایل ارشدمان شکل گرفت که مصادف با دولت سیزدهم بود. اصلیترین مشکل، غلبه نگاه بروکراتیک بسته بر امور بود.
وی تأکید کرد: بخشی از بروکراسی ذاتاً زمانبر است؛ اما در دوره اخیر این زمانبر بودن با یک نوع رفتار جزم اندیش و سلیقهای ترکیب شده بود. بسیاری از کارهایی که میتوانست در چند روز انجام شود، هفتهها و ماهها طول میکشید.
این فعال دانشجویی، مشکل دیگری را نیز مطرح کرد و گفت: یکی از چالشهای جدی، کمسوادی یا حتی بیسوادی برخی کارکنان اداری بود. افرادی در جایگاههایی قرار گرفته بودند که نه تحصیلات مرتبط داشتند و نه تجربه لازم. مثلاً انجمن اسلامی باید با معاونت فرهنگی در ارتباط باشد؛ اما گاهی افرادی در این معاونت حضور داشتند که حتی نسبت به وظایف اولیه خود شناخت نداشتند.
کاظمی ادامه داد: در مواردی کار به جایی میرسید که مجبور شدم غلطهای املایی کارشناس فرهنگی را اصلاح کنم. این مسئله واقعاً روند کار را عقب میانداخت؛ چون نامهها به دلیل اشتباهات ابتدایی برگشت میخورد.
ناتوانی در بزنگاه شرایط استثنایی
این فعال دانشجویی معضل دیگر ساختار اداری را «ناتوانی در مواجهه با شرایط استثنایی» عنوان کرد و گفت: بروکراسی یک نظم مشخص دارد که در شرایط عادی شاید مزیت تلقی شود، اما مشکل اینجاست که وقتی شرایط استثنایی مثل دوران پساکرونا پیش میآید، ساختار هیچ راهکاری ندارد. همه چیز باید از همان مسیرهای قدیمی و غیرقابلانعطاف عبور کند. حتی وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در برابر شرایط جدید سردرگم بودند.
کاظمی تصریح کرد: این چرخه معیوب باعث شده بود کوچکترین اقدام، مانند گرفتن مجوز انتخابات، به یک پروسه طولانی و پراسترس تبدیل شود. مجموعهای از نگاه بسته، بوروکراسی زمانبر و نبود نیروهای متخصص، عملاً فعالیت تشکلهای دانشجویی را با مانع مواجه کرده است.
وی در ادامه با اشاره به مشکلات آموزشی گفت: همان سه مؤلفهای که درباره ساختار اداری گفتم یعنی عدم اشراف کافی کارکنان، بروکراسی پیچیده و نگاه جزمگرا، همچنین ناتوانی ساختار اداری در مواجهه با شرایط استثنایی در حوزه آموزش نیز به شکلی جدی وجود دارد. اگر بخواهم نمونه مشخصی ارائه کنم، ماجرای اخیر اخراج و پیگیریهای مرتبط با آن بهترین مثال است.
وی افزود: من در سال ۱۴۰۱ بهدلیل برخی فعالیتهایم که به مذاق برخی مدیران خوش نیامده بود، با مجموعهای از اتهامات رنگارنگ مواجه شدم و نهایتاً حکم تعلیق دو ترمی برای من صادر شد. از آنجا که اساساً به روندهای اداری و شبه قضایی دانشگاه تا وزارت علوم و حتی دیوان عالی اعتقادی وجود نداشت و نقض قانون و رویه را در آن آشکار میدیدم، عملاً پیگیری رسمی نکردم و پذیرفتم همانطور که میخواهند عمل کنند.
او ادامه داد:با روی کار آمدن دولت آقای پزشکیان اعلام شد؛ دانشجویانی که محروم یا تعلیق شدهاند به دانشگاه بازمیگردند. ما هم بر اساس همین سیاست برگشتیم، اما این بار در بخش آموزش با سیلی از مشکلات تازه مواجه شدیم؛ از سنوات و شهریه گرفته تا پرونده پایاننامه.
کاظمی تصریح کرد: جالب اینجاست که مسئولان آموزش دانشگاه در ابتداییترین امور هم نمیدانستند چه باید بکنند. وزارت علوم هم راهکاری نداشت و همین ناآگاهی به نظام وظیفه هم منتقل میشد. در شرایط استثنایی همهچیز روی هوا بود و کسی مسئولیت تصمیمگیری را نمیپذیرفت. نتیجهاش این شد که روند تحصیلی من بهطور جدی مختل شد و عملاً از دریافت مدرک عقب افتادم.
پیچیدگی ساختار آموزشی
این فعال دانشجویی با اشاره به پیچیدگیهای ساختار آموزشی خاطرنشان کرد: از کارشناس آموزش گرفته تا گروههای آموزشی، هیچ بخش از این زنجیره از این آشفتگی مستثنی نیست. برای تصویب یک پروپوزال، ارائه پایاننامه یا حتی گرفتن مجوز دفاع، دانشجو باید از سدهای مختلف عبور کند؛ سدهایی که مرتب به تعدادشان اضافه میشود و با هر بار مراجعه یک فرم جدید یا یک رویه تازه پیش روی تو قرار میگیرد.
وی افزود: این مشکلات فقط برای دانشجویانی مثل ما نیست. یک دانشجوی معمولی هم اگر بخواهد پایاننامهاش را جلو ببرد، ممکن است یک ماه کامل از وقتش صرف رفتوآمدهای بیپایان در ساختار اداری شود. این فرایندها هم بر خروجی علمی تأثیر منفی دارد و هم بر روحیه و آینده شغلی دانشجو.
کاظمی با بیان مثالی از سختگیریهای غیرمنطقی گفت: یک دوست داشتم که فقط دو واحد درسیاش مانده بود. رتبه پنج کنکور ارشد حقوق شده بود و در آستانه ورود به یکی از بهترین دانشگاهها قرار داشت، اما معاونت آموزش دانشگاه و حتی وزارت علوم اجازه معرفی به استاد را ندادند. درحالیکه ساختار اداری آموزش خودشان تأکید کرده بود این دو واحد باید در همان ترمهای چهار و پنج ارائه میشد. نتیجه این شد که یک سال کامل از زندگی او از بین رفت؛ یک سالی که میتوانست در تحصیل، شغل یا هر مسیر دیگری مفید باشد. بعد هم بهعنوان یک دانشجو باید با مسئله سربازی و پیامدهای دیگر مواجه شود.
وی گفت: این موارد نشان میدهد که ساختار آموزشی ما نسبت به استثنائات، نابینا و ناآشناست. وقتی فضای سلیقهای حاکم میشود و وقتی کارمند آموزش از روی خستگی یا بیحوصلگی تصمیم میگیرد، ممکن است یک سال از عمر یک دانشجو تباه شود. این دردناک و ناعادلانه است و من واقعاً از مسئولان میخواهم که بدانند پشت هر پرونده آموزشی، یک زندگی و یک آینده قرار دارد.
انتهای پیام
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

