۱۳:۲۰ – ۲۶ آبان ۱۴۰۴
رونویس- گزارش اخیر اوراسیا تایمز عمق تنشهای استراتژیک میان هند و ترکیه را به روشنی بازتاب داده است. این تنشها دیگر محدود به موضعگیریهای صرفاً دیپلماتیک نیستند؛ بلکه تبدیل به یک «محور» عملیاتی شدهاند که به طور مستقیم، منافع امنیتی و ژئوپلیتیکی هند را هدف قرار میدهد. اگرچه روابط تاریخی و مذهبی ترکیه و پاکستان بر اساس پیوندهای دیرینه استوار است، اما تبدیل این پیوندها به یک “اتحاد سختافزاری و سیاسی” در محیط سازمان همکاری اسلامی (OIC) و فراتر از آن، برای دهلی نو حکم یک خطر استراتژیک مضاعف را دارد. این محور، هند را مجبور به درگیری در جبههای جدید و غیرضروری کرده است، جبههای که نه تنها نفوذ پاکستان را تقویت میکند، بلکه جاهطلبیهای منطقهای ترکیه را نیز به قیمت امنیت هند به میدان میآورد. این ائتلاف، یک چالش محوری نوین را در برابر سیاست خارجی هند قرار داده که نیازمند پاسخی قاطعانه، اما غیر احساسی و عمیقاً استراتژیک است.
شواهد نشان میدهد که حمایت ترکیه از پاکستان از مرحلهی کلامی فراتر رفته و به حوزه اقدامات ملموس و خصمانه تبدیل شده است، امری که دهلی نو را در موضع انفعالی و واکنشی قرار داده است:
حمایت ترکیه از پاکستان در جریان «عملیات سیندور» (Op Sindoor) با ارائه سختافزارهای دفاعی، از جمله سامانههای هوایی بدون سرنشین (UAS)، اولین سیگنال جدی از عمق این اتحاد بود. این اقدام نه تنها نقض روح روابط بینالملل است، بلکه یک دخالت مستقیم نظامی-فنی در درگیریهای منطقهای هند محسوب میشود. هند به درستی این موضوع را در سازمان همکاری شانگهای مطرح کرد، اما صرفاً طرح موضوع و محکومیت دیپلماتیک کافی نیست. اقدام ترکیه عملاً به معنای “همدست شدن عملی” با دشمن سنتی هند در یک درگیری حساس است. این حمایت، پاکستان را جسورتر کرده و توازن قوا در منطقه کشمیر را به نفع اسلامآباد تغییر میدهد و انتقال فناوریهای پیشرفته پهپادی، تهدیدات مرزی هند را به طور کیفی افزایش میدهد.
جدیدترین و شاید گزندهترین اقدام ترکیه، ممانعت از پرواز هواپیمای باری حامل هلیکوپترهای AH-۶۴E آپاچی ارتش هند بر فراز حریم هوایی خود بود. هلیکوپترهای آپاچی از حیاتیترین اجزای توان زرهی و هوایی هند هستند که برای تقویت مرزهای شمالی و غربی در برابر چین و پاکستان ضروریاند. این اقدام ترکیه صرفاً یک “تأخیر در برنامه” نیست؛ بلکه یک “اخلال استراتژیک عامدانه” در زنجیره تأمین دفاعی هند است. ترکیه با این حرکت، مستقیماً به منافع حیاتی هند در حوزه دفاعی آسیب رسانده و پیام واضحی مبنی بر دشمنی استراتژیک ارسال کرده است. دهلی نو باید این کارشکنی را نه یک خطای دیپلماتیک، بلکه یک “اعلان موضع خصمانه” تلقی کند. این حرکت، اعتماد هند به مسیرهای ترانزیتی تحت نفوذ ترکیه را به شدت تضعیف کرده و لزوم تنوعبخشی به مسیرهای لجستیکی را دوچندان میسازد.
ریشههای اتحاد و جاهطلبی نئو-عثمانی ترکیه
ترکیه، تحت رهبری کنونی، در حال احیای یک نئو-عثمانیگری است که میخواهد نقش رهبری را در جهان اسلام (از طریق OIC) و حوزه اوراسیا ایفا کند. ائتلاف با پاکستان، ابزاری کلیدی برای رسیدن به این هدف است. پیوندهای مذهبی و تاریخی، زمینه را برای این همکاری فراهم کرده است. ترکیه به طور مکرر از موضع پاکستان در مورد کشمیر حمایت کرده است، که این امر برای هند یک خط قرمز است. آنکارا از OIC به عنوان تریبونی برای اعمال فشار دیپلماتیک بر هند استفاده میکند. این موضعگیریهای متوالی، نه از سر نگرانیهای حقوق بشری، بلکه ابزاری برای به دست آوردن نفوذ در جهان اسلام و تضعیف قدرتهای نوظهور رقیب در آسیا، از جمله هند، است. ترکیه میخواهد با حمایت از پاکستان، خود را به عنوان مدافع اصلی جهان اسلام مطرح کند.
واقعیت نظامی این اتحاد، نگرانکنندهترین بخش ماجراست. ترکیه پس از چین، دومین تأمینکنندهی بزرگ تسلیحات پاکستان است. قرارداد بزرگ خرید چهار ناوچه کلاس MILGEM توسط پاکستان از ترکیه، نه تنها بزرگترین قرارداد صادراتی نظامی ترکیه محسوب میشود، بلکه پاکستان را به یک “مشتری استراتژیک و دائمی” برای صنعت دفاعی در حال رشد ترکیه تبدیل میکند. این به معنای سرازیر شدن فناوریهای نظامی ناتو (که ترکیه عضو آن است) به دستان دشمن هند است، امری که تهدید امنیتی هند را تشدید مینماید. تقویت نیروی دریایی پاکستان از طریق ناوچههای MILGEM، تعادل قدرت را در اقیانوس هند به چالش میکشد.
علاوه بر این، موضعگیری ترکیه علیه کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) نشان میدهد که آنکارا به هر طرح منطقهای که جایگاه ژئوپلیتیکی و ترانزیتی این کشور را تضعیف کند، واکنش خصمانه نشان خواهد داد. کریدور IMEC عملاً ترکیه را دور میزند و اهمیت ترانزیتی آن را در مسیرهای شرق-غرب کاهش میدهد. مخالفت علنی با IMEC، تأییدکننده این نکته است که رقابت هند و ترکیه، یک رقابت “ژئواکونومیک” نیز هست و ترکیه حاضر است برای حفاظت از نفوذ و سهم خود از تجارت بینالمللی، از متحدان هند انتقام بگیرد. دهلی نو باید این را به عنوان یک “وتوی منطقهای” علیه منافع خود ببیند.
لزوم خروج از دام واکنشپذیری
گزارش اوراسیا تایمز اشاره میکند که هند در حال تقویت ائتلافهای متقابل با کشورهایی، چون یونان، قبرس و ارمنستان است. اگرچه این واکنشها منطقی و ضروری هستند، اما به شدت واکنشی (Reactive) هستند و صرفاً برای خنثی کردن نفوذ ترکیه طراحی شدهاند، نه برای پیشبرد اهداف بلندمدت هند.
تمرکز هند بر یونان، قبرس و ارمنستان، درگیر شدن در یک “بازی صفر-مجموع” (Zero-Sum Game) با ترکیه است. این استراتژی، منابع دیپلماتیک و نظامی هند را به جای تمرکز بر رقبای اصلی (چین و پاکستان در مرزها)، در جبههای فرعی در مدیترانه و قفقاز مصرف میکند. هند نباید اجازه دهد که آنکارا دستور کار دیپلماتیک آن را تعیین کند و منابعش را در جبهههای دوردست فرسایش دهد. این اتحادهای متقابل باید به عنوان ابزارهای فشار سیاسی مورد استفاده قرار گیرند، نه به عنوان هدف اصلی سیاست خارجی هند.
تهدید اصلی هند از جانب محور چین-پاکستان است، محوری که دارای منابع بینهایت نظامی و اقتصادی است. ترکیه یک تهدید نیابتی و حاشیهای است که توسط پاکستان برای ایجاد سردرگمی و تقسیم توجه دهلی نو به کار گرفته میشود. هند باید از بزرگنمایی خطر ترکیه خودداری کرده و منابع اصلی خود را صرف توسعه زیرساختهای دفاعی و قدرت اقتصادی خود کند.
علیرغم تنشهای سیاسی عمیق، روابط اقتصادی هند و ترکیه هنوز فعال است و حجم قابل توجهی از تجارت میان دو کشور جریان دارد. رویکرد “بیزینس به روال عادی” در مواجهه با خصومتهای سیاسی جدی، یک تناقض استراتژیک است. هند باید سطح همکاریهای اقتصادی را به دقت مورد بازبینی قرار دهد و آن را مشروط به توقف کارشکنیهای سیاسی و نظامی ترکیه سازد. عدم اعمال هزینه اقتصادی بر اقدامات خصمانه، تنها چراغ سبزی برای ادامه این رویکرد به آنکارا میدهد. دهلی نو باید این اهرم اقتصادی را به عنوان ابزاری برای تأثیرگذاری بر تصمیمات آنکارا استفاده کند، نه اینکه صرفاً تسلیم یک تنش سیاسی شود.
راهکار استراتژیک (فراخوانی برای هوشیاری و قدرت نرم)
محور آنکارا-اسلامآباد یک ترکیب “زمینلرزه” نیست، اما یک منبع دائمی آزار و اخلال استراتژیک برای هند است. ارزیابی اوراسیا تایمز مبنی بر لزوم تمرکز هند بر توسعه قدرت اقتصادی و نظامی خود کاملاً بجا و حیاتی است. هند باید هوشیاری خود را حفظ کرده و از افتادن در دام واکنشهای احساسی خودداری کند.
هند باید تمرکز خود را از واکنشهای دیپلماتیک صرف به اقدامات ترکیه، به توسعه قدرت درونی خود تغییر دهد. تبدیل شدن به یک اقتصاد ۵ تریلیون دلاری و توان نظامی پیشرفته، بهترین پاسخ به هرگونه کارشکنی منطقهای خواهد بود. قدرت اقتصادی، اهرم نفوذ هند در هر صحنه بینالمللی است. هند باید حضور و نفوذ خود در سازمانهای بینالمللی مانند SCO را تقویت کند و به جای درگیر شدن در بازیهای OIC، متحدان کلیدی خود در این سازمان (مانند امارات و عربستان) را فعال سازد تا نفوذ ترکیه را از داخل خنثی کنند. دهلی نو باید روایت خود را در نهادهای جهانی فعالتر سازد.
کارشکنیهایی مانند تأخیر در تحویل هلیکوپترهای آپاچی نباید بدون هزینه باقی بمانند. دهلی نو باید ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی لازم را برای اعمال هزینه بر چنین اقدامات خصمانهای توسعه دهد. این میتواند شامل بررسی دقیق قراردادهای تجاری و سرمایهگذاریهای متقابل باشد. رهبری هند باید از درگیری در جبهههای فرعی خودداری کرده و منابع اصلی خود را بر مهار محور چین-پاکستان متمرکز کند. ترکیه، در نهایت، تنها یک آلت دست در دست قدرتهای بزرگتر است.
در پایان، ترکیه دشمن جدید هند نیست، اما به وضوح یک “رقیب استراتژیک” و یک “عامل اخلال نیابتی” در خدمت منافع پاکستان است. دهلی نو نباید اجازه دهد که بلندپروازیهای نئو-عثمانی آنکارا، توجه آن را از مهار تهدیدهای اصلی در مرزهای خود منحرف سازد. تمرکز بر قدرت و نفوذ اقتصادی پایدار، تنها راه مهار این اتحاد است، نه افتادن در دام بازیهای متقابل در حوزههای دوردست.
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

