به گزارش رونویس توهینهای کمالی به چوپان در شبکههای اجتماعی رخ داد و منجر به جنجال و درگیری لفظی شد. هادی چوپان در واکنش به این توهینها اعلام کرد که شهریار کمالی را اصلاً نمیشناسد، اما این موضوع به بحثها و حواشی زیادی منجر شد. هادی چوپان همچنین در یک ویدئو طنز فیگور مشهور شهریار کمالی را به سخره گرفت. تمام اختلاف همین بود که بعدها در فضای مجازی و بیشتر توسط هوادارن گسترش و بسط پیدا کرد.
ماجرای این اختلاف از آنجا آغاز شد که شهریار کمالی در یک مقطع از شاگرد جدید خودش، پوریا پایون، رونمایی کرد و رسماً اعلام کرد ماموریت دارد که پایون را «چالش هادی چوپان» کند. او گفت: او را دارای یکی از بهترین بدنها میدانم و ماموریت خودش را رساندن پایون و به چالش کشیدن چوپان در مستر المپیا عنوان کرد» هرچند تا این دوره از مسابقات مسترالمپیا این تقابل و رویایی رخ نداده است. البته پوریا پایون هنوز جوان است و شانس درخشیدن در مسترالمپیا را دارد.
اما باید به این نکته اشاره کرد که این ادبیات نشاندهنده یک «کریخوانی انگیزشی» است که معمولاً در ورزش حرفهای مرسوم است، نه لزوماً کینه عمیق یا دشمنی شخصی. یعنی ممکن است در اصل اختلاف و کینهای بین این دو بدنساز مطرح که یکی اکنون پیشکسوت شده و ساکن آمریکاست و دیگری هنوز در سودای قهرمانی ورزش میکند، نباشد.
نکته دیگر اینکه اصل موضوع «درگیری» یا «تنش» میان شهریار کمالی و هادی چوپان در شبکههای اجتماعی و برخی پایگاههای غیررسمی مطرح شده است؛ اما باید بین سه لایه تفکیک قائل شویم: یک: کریخوانی و رقابت رسانهای، دو: اظهارنظرهای تند یا انتقادی، و سه: درگیری علنی و مستند که منجر به بیانیه رسمی یا پروندهٔ رسانهای گسترده شود. در بررسی منابعِ عمومی، شواهد قویتر برای لایههای اول و دوم وجود دارد؛ برای لایهٔ سوم (یک درگیری حقوقی یا رسانهای وسیع و مستند) مدارک رسمی کم یا ناکافی است.
شهریار کمالی مشهور به کینگ کمالی به عنوان مفسر مسابقات بدنسازی چندین مرحله از بدن هادی چوپان را تحلیل کرده است. این تحلیلها بعضا به مذاق هوادارن هادی چوپان خوش نیامده است و در لایوهای اینستاگرامی شهریار کمالی بازتاب داشته اشت. این نیز یکی از شواهد اختلاف بین این دو بدنساز مشهور است

شواهد و موارد ثبتشده از اختلاف بین شهریار کمالی و هادی چوپان
در برخی پستها و مصاحبهها کمالی عنوان کرده بود که شاگردانش (مثلاً پوریا پایون) را برای رقابتی در سطح چوپان آماده میکند — ادبیاتی که در فرهنگ ورزشی بهعنوان «کری» و تحریک رقابتی استفاده میشود. این نوع اظهارات معمولاً برای ایجاد هیجان و تبلیغِ شاگرد یا برند استفاده میشوند.
برخی پاگاه های خبری و وبسایتهای غیررسمی فارسی گزارشهایی دربارهٔ «توهین» یا اظهارنظرهای منفی کمالی دربارهٔ چوپان منتشر کردهاند؛ این گزارشها بیشتر بازنشر محتواهای شبکههای اجتماعی یا تیترسازی بودهاند تا گزارشات تحقیقیِ موثق و مستند.
همزمان، کمالی در پادکستها و ویدئوهایی گفته است که نسبت به استعداد و آیندهٔ هادی چوپان احترام قائل است و حتی پیشبینی کرده است که چوپان میتواند در سطح مستر المپیا بدرخشد. البته در یک مقطع نیز نقل قولی از شهریار کمالی منتشر شده بود که گفته بود در سالی که هادی چوپان در مسترالمپیا دوم شد درواقع باید سوم میشد و اگر او داور بود هادی چوپان را سوم میکرد.
هادی چوپان هم در جواب شهریار کمالی که این روزها بیشتر نقش مفسر و داور مسابقات پرورش اندام را دارد گفته بود که: «من اصلاً شهریار کمالی را نمیشناسم که بخواهم مشکلی با او داشته باشم. من عادت کردهام بدون توجه به حواشی کار خودم را بکنم و این کار را نیز انجام خواهم داد. فراموش نکنید که گوش کردن به صدای بلبل همسایه اصلاً کار پسندیدهای نیست.»

شهریار کمالی نمایندهٔ نسلی است که در دههٔ ۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ در میادین حرفهای جهانی مانند آرنولد و مستر المپیا حاضر بود؛ نسلی که ترکیب علم و اجرا را برجسته میکرد. هادی چوپان نمایندهٔ نسل جدیدتر ایرانی است که با پسزمینهٔ متفاوت و تعامل رسانهای گستردهتر (شبکههای اجتماعی) مطرح شده است. در ورزش، تضادِ «نسلِ کهنه» و «نسلِ جوان» اغلب به رقابتی رسانهای بدل میشود.
بدنسازیِ حرفهای امروز، صرفاً روی استیج تعیین نمیشود؛ شبکههای اجتماعی، پادکستها و کلیپها سهم بزرگی در شکلگیری محبوبیت دارند. اظهارنظرهای تند یا تیز میتواند برای جذب توجه و پروموتینگِ شاگرد یا برند استفاده شود؛ در این چارچوب، «تنش» میتواند یک ابزار تبلیغاتی هم باشد.
بنابراین در غیابِ شواهد رسمی نمیتوان با قطعیت گفت که رابطهٔ کمالی و چوپان خصمانه یا شکرآب بوده است. هرچند این دو بدنساز مشهور ایرانی هرگز با یکدیگر در ارتباط نیز نبودهاند اما اظهارنظرهای گاه و بی گاه شهریار کمالی در مقام مفسر مسابقات بدنسازی و به عنوان شخصی که خودش در آمریکا در این حرفه مشغول به کار است و باشگاه دارد ممکن به مذاق هادی چوپان خوش نیامده باشد.
منبع:+
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

