
باشگاه خبرنگاران جوان – بلکفرایدی، که نه در فرهنگ ایرانی ریشه دارد و نه در تقویم تجاریمان جایگاهی، سالهاست صرفاً به عنوان یک تقلید ناقص و بیمعنی وارد بازار شده؛ تقلیدی که نه فلسفهٔ اصلیاش، یعنی تخلیهٔ انبارها با تخفیفهای واقعی، را حفظ کرده و نه اعتماد خریداران را جلب کرده است.
آنچه در ایران شکل گرفته بیشتر شبیه سایهای مخدوش از یک سنت غربی است؛ سایهای پر از قیمتسازی، تبلیغات پرزرقوبرق و تجربههایی که نشان میدهد این نسخهٔ بومیشده، از مسیر خود کاملاً به بیراهه رفته و از محتوا تهی شده است.
قیمت صوری، تخفیف هم صوری!
در میان نظرات کاربران، بیشترین سهم به مسئلهای برمیگردد که تقریباً به یک الگوی تکراری تبدیل شده است: افزایش قیمتها پیش از شروع بلکفرایدی و سپس تخفیفهایی که بیشتر به یک «نمایش» میماند تا تخفیف واقعی.
برای مثال کاربری مینویسد «یه کاپشن چرم ده روز پیش حدود ۱۵ بود. در بلکفرایدی قیمتش رو گذاشتن ۲۹، با تخفیف ۱۵ میلیون!»
کاربر دیگری هم نوشته «قیمتها رو برده بالا، بعد خط زده به اسم تخفیف با قیمت قبل میفروشه.»
این تجربهها بهخوبی نشان میدهند که چگونه بخشی از فروشندگان ابتدا ارزش مصنوعی برای یک کالا میسازند و سپس تخفیفی ارائه میکنند که در ظاهر خیرهکننده است، اما در واقعیت همان قیمتِ قبلی یا حتی گرانتر است.
از سوی دیگر، نوسان قیمت دلار و انتظار عمومی برای افزایش قیمتها باعث میشود فروشندگان احساس نکنند که باید موجودی انبار را با تخفیف واقعی عرضه کنند.
در چنین شرایطی، بلکفرایدی به جای اینکه فرصتی برای کاهش قیمت باشد، تبدیل میشود به فرصتی برای تثبیت سود و کنترل ریسک فروشنده.
این رفتار اعتماد مشتری را فرسوده و او را به سمت بیاعتمادی کامل نسبت به هر نوع تخفیف سوق میدهد؛ همانطور که برخی کاربران مینویسند «از پارسال درس گرفتم که تو بلکفرایدی خرید نکنم.»
راهی برای رهایی فروشندگان از شر اجناس بنجل
دستهٔ دیگری از روایتها با مسئلهٔ کیفیت کالا گره خورده است؛ کاربرانی که نهتنها از قیمتسازی بلکه از دریافت کالاهای بیکیفیت یا حتی اشتباه آسیب دیدهاند.
روایت یکی از کاربران دربارهٔ خرید از یک فروشگاه اینترنتی این است که «بعد از چند هفته یه سری آشغال برامون فرستادن، هر چی اضافه اومده بود.»
این نوع تجربه، بیانگر سازوکاری است که در برخی کمپینهای فروش حجمی شکل میگیرد و بلکفرایدی فرصتی میشود برای فروش کالاهای مانده، مازاد، یا کمکیفیت، نه ارائهٔ تخفیف روی اقلام ارزشمند.
نتیجهٔ این گونه فروش، علاوه بر بیاعتمادی نسبت به قیمت، بیاعتمادی به «اصل کالا» خواهد بود. یعنی بلکفرایدی، به جای اینکه فرصتی برای تجربهٔ خرید مقرون به صرفه باشد، خود به یک ریسک تبدیل میشود.
بلکفرایدی در ایران معنی و منطق ندارد
بخش قابلتوجهی از کاربران، فراتر از سطح فردی، به مسئلهای ساختاری اشاره میکنند؛ اینکه بلکفرایدی در ایران اصولاً با منطق اقتصادی جهان قابل مقایسه نیست.
کاربری مینویسد «به علت کاهش مداوم ارزش پول و فروش اجناس با قیمت دلاری، کلاً بلکفرایدی تو ایران چیز مسخرهای هست.»
دیگری توضیح میدهد که «به خاطر محدودیت سنگین واردات، نگران اومدن مدلهای جدیدتر هم نیستند.»
این نظرات به نکتهٔ بسیار کلیدی اشاره دارند؛ اینکه در بازار جهانی، بلکفرایدی بخشی از چرخهٔ تخلیهٔ انبار و عرضهٔ مدلهای جدید است. تلویزیون، مانیتور و دستگاههای الکترونیکی هر سال مدلهای تازه دارند و نگهداشتن موجودی قدیمی برای فروشنده هزینهزاست؛ پس تخفیف بزرگ منطقی است.
اما در ایران، رابطه دقیقاً معکوس است. کمبود واردات و افزایش پیوستهٔ قیمت ارز، نگه داشتن کالا را به یک «سرمایهگذاری سودآور» تبدیل میکند. وقتی فروشنده مطمئن است ماه آینده یا فصل آینده میتواند همان کالا را با قیمت بیشتر بفروشد، چرا تخفیف بدهد؟
به همین دلیل است که بخش زیادی از تخفیفها تنها شکل ظاهری دارند. در نتیجه بلکفرایدی در ایران صرفاً یک «پوستهٔ تبلیغاتی» است که بدون زیرساختهای اقتصادی لازم اجرا میشود؛ پوستهای که به گفتهٔ یکی از کاربران «جشنوارهٔ تخفیف نیست، فقط تکنیک افزایش فروشه.»
خاطرات بد خرید، از پست تا خدمات پس از فروش
در کنار مسئلهٔ قیمت و کیفیت، برخی کاربران از تجربههای بسیار مشخص و ملموس در فرآیند خرید گلایه دارند؛ تأخیرهای طولانی در ارسال، گم شدن بستهها، هزینههای جانبی غیرمنتظره و حتی شرایط نامناسب مراجعهٔ حضوری.
کاربری مینویسد «پارسال بستهام تو پست گم شد» و دیگری داستان روزی را بازگو میکند که «بارون زیادی میبارید، کلی پول پارکینگ گرفتند. همهٔ قیمتها رو ۳ برابر کرده بودن و با ۳۰ درصد تخفیف میفروختند. جمعهٔ سیاهی بود.»
این تجربهها نشان میدهد مسئلهٔ بلکفرایدی در ایران فقط مسئلهٔ قیمت نیست؛ بلکه کل زنجیرهٔ تجربهٔ خرید، از لحظهٔ انتخاب کالا تا دریافت و خدمات پس از فروش میتواند مشتری را آزرده کند. بهویژه در دورههایی که حجم خرید زیاد است و سیستمهای لجستیک و پشتیبانی برای این بار اضافی آماده نیستند، احتمال خطا و نارضایتی بالا میرود. در این شرایط، حتی اگر تخفیف واقعی هم وجود داشته باشد، تجربهٔ بدِ دریافت کالا میتواند ارزش آن را عملاً از بین ببرد.
بمباران مردم با پیامکهای تبلیغاتی بلکفرایدی
یکی دیگر از موضوعات مهم در نظرات کاربران، حجم بالای پیامکها و تبلیغات بلکفرایدی است. کاربرانی نوشتهاند از «سرازیر شدن پیامکهای تبلیغاتی» خسته شدهاند.
این نوع هجوم تبلیغاتی، نهتنها از نظر اخلاق بازاریابی مشکلدار است، بلکه نوعی فرسودگی روانی ایجاد میکند. فشار تبلیغات، واکنشی معکوس ایجاد میکند: نه ترغیب به خرید، بلکه دلزدگی و مقاومت.
بلکفرایدی، مصرفگرایی و فرار از حس پوچی
در میان نظراتی که در شبکههای اجتماعی بررسی کردیم، چند دیدگاه عمیقتر وجود دارد که بلکفرایدی را نه فقط از منظر اقتصادی، بلکه از نظر روانشناختی و اجتماعی تحلیل میکنند.
کاربری مینویسد «یکی از راههای مبارزهٔ ما انسانهای مدرن با پوچی، خرید و مصرف بیشتر است!» و دیگری اعتراف میکند «وقتی حال روحیم خرابه به جیب خودم لطمه میزنم.»
این جملات نشان میدهد بخشی از مردم بهصورت ناخودآگاه از خرید برای فرار از اضطراب، کسالت یا احساس بیمعنایی استفاده میکنند؛ رفتاری که در روانشناسی به عنوان مصرفگرایی هیجانی شناخته میشود.
بلکفرایدی با حجم زیاد تبلیغات و تخفیفهای ظاهری، این تمایل را تشدید میکند. فرد گمان میکند فرصت محدود و قیمت استثنایی است و اگر اکنون نخرد چیزی را از دست داده است. در حالی که پس از بازگشت قیمتها به حالت عادی تازه متوجه میشود «کلی سرت کلاه رفته.»
این چرخه، نهتنها مشکل را حل نمیکند بلکه از نظر مالی و روانی فرسایش ایجاد میکند، تا حدی که کاربری به صراحت نوشته است «از وقتی از خودم میپرسم آیا نداشتن این کالا ضروریه، هیچ خرج اضافهای نکردم و راضیام.»
کاربری هم با انتقاد به نادیده گرفتن هویت فرهنگی این رویداد مینویسد «ما آریایی هستیم، عرب و خارجی نمیپرستیم، به جز هالووین و کریسمس و ولنتاین و بلکفرایدی…» این زبان طعنهآمیز در واقع اعتراض به تقلید کورکورانه از رویدادهای غیربومی در جامعهٔ ایرانی است.
جشنوارهٔ تخفیف یا فریب تجاری؟
مجموعهٔ این نظرات تصویری روشن و چندبعدی از بلکفرایدی در ایران میسازد؛ اینکه بلکفرایدی یک جشنوارهٔ تخفیف واقعی نیست، بلکه آمیزهای از تبلیغات پرحجم، قیمتسازی صوری، مشکلات ساختاری اقتصاد، کیفیت نامطمئن کالا، و تجربههای نهچندان خوشایند خرید است.
در این میان، مصرفکنندگان بهتدریج به سمت رفتارهای آگاهانهتر حرکت میکنند؛ یعنی مقایسهٔ قیمت، بررسی سابقه، امتناع از خرید هیجانی و توجه به نیاز واقعی.
بلکفرایدی در ایران، بیش از آنکه لحظهٔ «فروش ارزان» باشد، لحظهٔ «آشکار شدن ضعفهای بازار» است؛ ضعفی که کاربران با روایتهای شخصی، طنز، تحلیل و تجربههای زیستهٔ خود به خوبی آن را برملا کردهاند.
منبع: فارس
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

