
۰۸:۴۶ – ۰۵ آذر ۱۴۰۴
باشگاه خبرنگاران جوان – نئاندرتالها آثار زیادی از زندگی مرموز خود به جا گذاشتهاند، اما دربارهی جنبههای روحی و معنویشان اطلاعات کمی در دست است. برخی باستانشناسان و انسانشناسان معتقدند این انسانهای اولیه، که بیش از ۳۰ هزار سال پیش منقرض شدند، فعالیتهایی داشتند که شاید بتوان آنها را آیینی یا مقدس دانست.
شواهد باستانشناسی نشان میدهد نئاندرتالها مردگان خود را به شیوهای آگاهانه دفن میکردند و جمجمههای حیوانات را در غارها جمعآوری میکردند که ظاهراً بار نمادین و معنایی داشته است. آنها همچنین هنر سنگی خلق میکردند و روی استخوانهای خرس نقوش نمادین حک مینمودند، اقدامی که احتمالاً نقش آیینی یا معنوی داشته است. علاوهبراین، آنها پرهای پرندگان، احتمالاً برای استفاده به عنوان تزئین یا نشان اجتماعی جمعآوری میکردند، و حتی چنگال عقاب را به شکل گردنبند استفاده میکردند. برخی شواهد همچنین نشان میدهد نئاندرتالها در مواقعی دست به آدمخواری میزدند، موضوعی که دانشمندان را به این فکر انداخته است که ممکن است این رفتارها دلایل آیینی یا معنوی داشته باشند و نه صرفاً جنبهی عملی یا تغذیهای.
تمام این شواهد حاکی از آن است که نئاندرتالها ممکن است در رفتارها و آیینهای نمادین شرکت میکردهاند و این پرسش را مطرح میکند: آیا آنها دارای باورهای دینی بودهاند؟
کارشناسان نظرات متفاوتی دارند و بخشی از این اختلاف نظر به این بستگی دارد که «دین» چگونه تعریف شود.
تعاریف دین متفاوت است، اما اغلب شامل باور به موجودات ماورایی، مانند خدایان، و انجام آیینهای سازمانیافته برای ارتباط با آنها میشود. اما آیا نئاندرتالها چنین باورهایی داشتند؟
پاتریک مکنامارا، استاد علوم اعصاب در دانشکده پزشکی دانشگاه بوستون، که تحقیقات گستردهای درباره تکامل مغز انسان و علوم اعصاب دین انجام داده است، در ایمیلی به لایوساینس نوشت: «اگر منظور از دین انجام آیینهایی است که با موجودات ماورایی مرتبط باشد، بله، من معتقدم نئاندرتالها دین داشتهاند. باورها و رفتارهای دینی آنها احتمالاً بسیار شبیه شمنیسم بوده است.»
شمنیسم نوعی باور و آیین باستانی است که در آن شمنها یا رهبران روحانی با جهان ماورایی ارتباط برقرار میکنند تا به بیماران کمک کنند، آینده را پیشبینی کنند یا مردم را هدایت کنند. این تجربهها معمولاً شامل تغییر حالتهای ذهنی، رؤیاها، و مراسم آیینی است.
پاتریک مکنامارا توضیح میدهد، شواهد زیادی نشان میدهد نئاندرتالها برخی رفتارهای آیینی داشتهاند. به گفته او، آنها گاهی دست به آدمخواری آیینی میزدند و مردگان خود را دفن میکردند. همچنین همانند شمنها در غارهای عمیق حرکت میکردند و جمجمهها را به شکل دایرهای یا به صورت مرتبشده کنار هم قرار میدادند تا محلی برای انجام مراسم آیینی بسازند.
بنا به باور مکنامارا، نئاندرتالها نوعی مراسم آیینی معروف به «مراسم خرس» را برگزار میکردند و خرس را به عنوان موجودی مقدس و الهی میپرستیدند. او افزود که شواهد باستانشناسی از چندین مکان مرتبط با نئاندرتالها نشان میدهد در برخی غارها جمجمههای خرسها به شکل مرتب و سازمانیافته چیده شدهاند و به عنوان مکانی برای انجام مناسک آیینی مورد استفاده قرار میگرفتند.
از سوی دیگر، برخی پژوهشگران معتقدند که اگرچه نئاندرتالها ممکن است تجربههایی شبیه به تجربههای دینی داشته باشند، این تجربهها با باورها و آیینهای دینی انسانهای مدرن تفاوت داشته است. رابین دانبار، استاد بازنشسته روانشناسی تکاملی در دانشگاه آکسفورد، در ایمیلی به لایوساینس نوشت: «فکر نمیکنم نئاندرتالها همچون ما باورهای دینی داشتند.»
دانبار بر این باور است که توانایی نئاندرتالها در ذهنخوانی، یعنی درک احساسات خود و دیگران، احتمالاً به حدی پیشرفته نبوده که بتوانند دینی پیچیده با مجموعهای از باورها و الهیات مشابه انسانهای مدرن بسازند. با این حال، او معتقد است که نئاندرتالها احتمالاً تجربههای دینی سادهای شاید به شکل «تجربههای رمزآلود و جادویی و حس عمیق درگیر شدن با محیط» داشتهاند.
مارگارت بون رپاپورت، انسانشناس و یکی از نویسندگان کتاب «ظهور دین در تکامل انسان»، در ایمیلی به لایوساینس توضیح داد که گرچه این احتمال وجود دارد که نئاندرتالها در برخی آیینها و رفتارهای نمادین شرکت میکردند، احتمالاً از نظر توانایی عصبی-شناختی، قابلیت لازم برای داشتن دینی پیچیده و مشابه باورهای انسانهای مدرن یا تفکر الهیاتی را نداشتند.
یکی از بخشهای مهم مغز انسان که نقش کلیدی در تجربههای دینی دارد، ناحیهای به نام پرکونئوس است. پرکونئوس با بازیابی حافظه و همچنین نحوهی دیدن و درک جهان اطراف ارتباط نزدیکی دارد. مروری در سال ۲۰۱۹، نشان داد در افراد مذهبی، فعالیتهای مغزی مرتبط با باورهای دینی در ناحیه پریکونئوس و سایر بخشهای مغز، شدت بیشتری دارد و سیگنالهای قویتری ایجاد میکند. این یافتهها نشان میدهد که پریکونئوس نقش مهمی در پردازش تجربههای دینی و معنوی انسان دارد و میتواند ارتباط بین حافظه، ادراک و باورهای مذهبی را توضیح دهد.
ساختار مغز نئاندرتالها با مغز انسانهای امروزی تفاوتهای قابل توجهی داشته است. به گفته رپاپورت، گسترش محدود در ناحیه پریکونئوس نشان میدهد نئاندرتالها احتمالاً تواناییهای شناختی لازم برای تصور «فضاها و موجودات خیالی» که بخش اساسی الهیات و باورهای دینی انسانها است، را نداشتهاند.
کارل کویپرز، باستانشناس و دانشجوی دکتری در دانشگاه لیدن هلند که پژوهشهایش بر نئاندرتالها و روشهای مطالعه آنها متمرکز است، میگوید هنوز نمیدانیم آیا نئاندرتالها باورهای دینی داشتهاند یا خیر. کویپرز با اشاره به این موضوع که درک چگونگی نگاه آنها به جهان بسیار دشوار است، بر این نکته تاکید میکند در تفسیر رفتارهای نئاندرتالها به عنوان رفتارهایی با زمینه معنوی باید احتیاط کرد. به عنوان مثال، در حالی که امروز دفن مردگان معمولاً با مراسم مذهبی و آیینهای دینی همراه است، ممکن است برای نئاندرتالها صرفاً روشی عملی برای دفع جسد در حال فساد بوده باشد و هیچ مفهوم دینی پشت آن نبوده باشد.
منبع: زومیت
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

