![]()
روزنامه اطلاعات نوشت: سالهاست صداوسیما از رقابت فرار کرده است؛ مخاطب را از دست داده، اعتماد را سوزانده و زمین بازی را واگذار کرده است.
طنز تلخی در این داستان وجود دارد: صداوسیما خودش روی آنتن زندهاش هزاربار از دستش در رفته، توهین، فحش، تصویر نامناسب، اشتباه فنی، بحران مدیریتی اما همان سازمانی که توان مدیریت برنامه خودش را ندارد، ادعای مدیریت کل اینترنت فارسی را دارد.
ماجرای خداداد عزیزی فقط یک نمونه نمادین است. یک نفر در استودیوی خودشان، جلوی دوربین خودشان، زیر نظارت مدیر پخش خودشان، دو تا فحش زیر لب میدهد. کنترل نمیکنند، سانسور نمیکنند، قطع نمیکنند، حتی عذرخواهی هم نمیکنند و بعد که آبرویشان میرود، ناگهان «فاجعه» را بهانه میکنند برای محکمتر کشیدن طناب دور گردن رسانههای آنلاین. این یعنی ناتوانی خودت را تبدیل میکنی به چماق برای دیگران. این یعنی اعتراف به ضعف، ولی استفاده از آن ضعف برای سرکوب رقابت.
ماجرای خداداد و آن فحشهای زیر لب در اصل یک هشدار بود؛ نه برای جامعه، بلکه برای خود صداوسیما: «نمیتوانی حتی آنتن خودت را مدیریت کنی.» اما به جای اعتراف به این بیلیاقتی، تصمیم گرفتند دیگران را مقصر معرفی کنند و کنترل بیرونی را بیشتر کنند. این دقیقا همان سیاستی است که سالها صداوسیما را از یک رسانه عمومی به یک ابزار تبلیغاتی بیاعتبار تبدیل کرده.
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

