شایانیوز– در هفتههای اخیر، بازگشت لحن تهدیدآمیز واشنگتن نسبت به کاراکاس، بسیاری از تحلیلگران بینالمللی را به سمت یک پرسش اساسی سوق داده است: چرا ونزوئلا به موضوع روز سیاست خارجی امریکا تبدیل شده است؟
رئیس جمهور ایالات متحده دلیل رسمی افزایش فشارها را «مبارزه با شبکههای قاچاق مواد مخدر» اعلام میکند و مدعی است که بخشی از مسیرهای انتقال کوکائین از طریق ونزوئلا، امنیت داخلی امریکا را تهدید میکند. پنتاگون نیز در ماههای گذشته چندین مرتبه بر ضرورت «قطع شریانهای انتقال مواد مخدر به امریکا» از مسیر ونزوئلا تاکید کرده است. اما این توضیح برای بسیاری از ناظران بین المللی قانع کننده نیست؛ زیرا نیروی نظامی امریکا سالهاست با همین بهانهها در امریکای مرکزی و کارائیب فعالیت میکند و معمولاً اقداماتش از سطح عملیات محدود فراتر نمیرود.
همین نکته باعث شده بسیاری از تحلیلگران هشدار دهند که هدف واشنگتن، بسیار فراتر از مقابله با کارتلهاست.
پس چرا اکنون فضای رسانهای امریکا سناریوی «گزینه نظامی» را برجسته میکند و حمله را با اشاره به ورود بیسابقه کوکائین به داخل خاک امریکا توجیه میکند؟
![]()
نفت: متغیری که نمیتوان نادیده گرفت
ونزوئلا یکی از بزرگترین ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد. از نظر حجم ذخایر اثبات شده، حتی بیش از عربستان سعودی نفت دارد. با این حال، به دلیل تحریمهای امریکا، فساد داخلی و بحران زیرساختی و کمبود سرمایه، تولید نفت این کشور به شکل قابل توجهی کاهش یافته است.
اما نکته کلیدی اینجاست:
با سرمایهگذاری محدود و چند ساله، ظرفیت تولید ونزوئلا میتواند جهش بزرگی پیدا کند.
در شرایط عادی، این نکته صرفاً یک داده انرژی است. اما در استراتژی امنیت ملی امریکا، این تبدیل به یک ابزار ژئواستراتژیک شده است؛ خصوصاً اگر تنشهای امریکا و ایران تشدید شود.
![]()
اگر جنگی میان اسرائیل و ایران رخ دهد…..
یکی از سناریوهای مورد بحث در مراکز مطالعات امنیتی غرب، نوع واکنش ایران به حمله احتمالی اسرائیل است. در چنین فرضی، ایران میتواند حداقل برای مدتی عبور کشتیهای نفتی از تنگه هرمز را مختل کند؛ مسیری که حدود یک پنجم نفت جهان از آن عبور میکند.
حتی یک ناامنی کوتاه مدت در هرمز میتواند قیمت نفت را به شکل جهشی افزایش دهد و فشار سنگینی بر اقتصاد جهانی وارد کند.
به همین دلیل، تحلیلگران انرژی معتقدند واشنگتن در پی ایجاد منابع جایگزین و کمریسک است تا در زمان بحران، بازار نفت از توازن خارج نشود. در این چارچوب، ونزوئلا یک گزینه کلیدی به شمار میرود؛ کشوری که نه به خاورمیانه وابسته است، نه در معرض تنشهای ژئوپلیتیک هرمز قرار دارد.
![]()
به طور خلاصه سناریوی فرضی که در محافل امنیتی غرب چندین سال است مطرح میشود به این شکل است:
۱. اسرائیل به تأسیسات نظامی ایران حمله میکند.
۲. ایران در پاسخ، حداقل برای مدتی تنگه هرمز را ناامن میکند.
۳. حدود ۲۰ درصد نفت دنیا از تنگه هرمز عبور میکند.
۴. ناامنی هرچند کوتاه مدت، قیمت نفت را به شکل انفجاری افزایش میدهد.
۵. اقتصاد جهانی، به ویژه امریکا و اروپا با شوک جدی روبهرو میشود.
این سناریو برای واشنگتن یک کابوس است؛ زیرا حتی اگر امریکا در جنگ دخالت مستقیم نکند، بازار جهانی نفت، امریکا را مستقیماً تحت فشار قرار میدهد.
به همین دلیل واشنگتن سالهاست به دنبال «منابع جایگزین» برای کاهش وابستگی جهان به نفت خاورمیانه در شرایط بحران است.
![]()
ونزوئلا: بهترین کارت جایگزین
چرا ونزوئلا بهترین گزینه امریکاست؟
فاصله جغرافیایی نزدیک به خلیج مکزیک.
هزینه پایین حمل و نقل به پالایشگاههای امریکا.
ذخایر عظیم و قابل توسعه.
دولت ضعیف، اقتصاد فروپاشیده و در نتیجه قابلیت اعمال نفوذ بالا.
از منظر واشنگتن، کنترل یا دستکم مدیریت نفت ونزوئلا به امریکا این امکان را میدهد که در صورت بروز بحران هرمز، افزایش جهانی قیمت نفت را مهار کند و اجازه ندهد ایران از این ابزار به عنوان اهرم فشار استفاده کند.
![]()
نقش روسیه: بازیگر پنهان اما تعیین کننده
سناریوی حاضر بدون بررسی نقش روسیه ناقص میماند. زیرا روسیه در سالهای تحریم نفت ونزوئلا، عملاً یکی از بزرگترین ذینفعان مشکلات کاراکاس بوده است.
نقش روسیه در این معادله کمتر دیده میشود، اما واقعیت این است که هرگونه احیای ظرفیت نفتی ونزوئلا، مستقیماً بر منافع مسکو تأثیر میگذارد.
اقتصاد روسیه وابستگی بالایی به درآمدهای نفتی دارد. از سوی دیگر، مسکو طی سالهای تحریم، در صنعت نفت ونزوئلا سرمایهگذاری کرده و از فروش محدود نفت این کشور سود برده است. اگر امریکا بتواند دوباره تولید نفت ونزوئلا را وارد بازار جهانی کند، چند پیامد برای روسیه رخ میدهد:
۱. کاهش قیمت جهانی نفت، که به ضرر بودجه روسیه است. قیمت بالای نفت به سود اقتصاد وابسته به نفت روسیه است.
۲. محدود شدن نقش مسکو در اوپک پلاس
۳. حضور ایالات متحده در امریکای لاتین، به خصوص نزدیک به منطقه نفوذ تاریخی مسکو، برای روسیه نامطلوب است؛ چرا که به معنای از دست رفتن بخشی از نفوذ اقتصادی روسیه در کاراکاس است. شهری که به عنوان پایگاهی برای حمله به خاک امریکا دیده میشود.
۴. روسیه میلیاردها دلار در قالب وام، قراردادهای نفتی و پروژههای مشترک به ونزوئلا داده است و سقوط حکومت کاراکاس میتواند این پروندهها را بیارزش کند.
۵. تقویت ابزار امریکا برای جهتدهی به بازار انرژی و کنترل آن
![]()
روسیه از هر اقدامی که توان امریکا برای مدیریت بازار انرژی را افزایش دهد، احساس نگرانی میکند. بنابراین اگر امریکا بخواهد کنترل نفت ونزوئلا را به طور مستقیم به دست بگیرد، روسیه آن را تهدیدی برای اهرم انرژی خود میداند.
همین عوامل باعث میشود روسیه یکی از مخالفان طبیعی هرگونه حضور نظامی یا سیاسی گسترده امریکا در ونزوئلا باشد.
این سناریو چگونه بر نفت روسیه اثر میگذارد؟
ورود نفت ونزوئلا به بازار تحت مدیریت امریکا، باعث کاهش سهم روسیه در بازارهای جهانی میشود.
توان امریکا برای پایین نگه داشتن قیمت نفت افزایش مییابد.
روسیه بخشی از قدرت چانهزنیاش در اوپکپلاس را از دست میدهد.
اگر روسیه نتواند نفت گران بفروشد، بودجه سالانهاش تحت فشار میرود.
![]()
آیا امریکا واقعاً در حال آمادهسازی برای مداخله است؟
تاکنون نشانههایی دیده شده که این فرضیه را قابل تأمل میکند:
بازگشت تحریمهای هدفمند علیه نفت ونزوئلا.
افزایش حضور ناوهای آمریکایی در کارائیب تحت عنوان مبارزه با کارتلهای مواد مخدر.
فشار دیپلماتیک برای انتقال قدرت یا اصلاحات داخلی در کاراکاس.
مذاکره با شرکتهای نفتی بزرگ برای آمادهسازی پروژههای احتمالی سرمایهگذاری در صورت تغییر رژیم.
نشانهها تقریباً قطعی و تصمیم، نهایی به نظر میرسد. با این حال، منطق استراتژیک پشت این احتمال قوی است:
امریکا نمیخواهد در روزی که درگیری میان ایران و اسرائیل آغاز شد، اقتصاد جهانی، گروگان تنگه هرمز باشد.
![]()
شکستن حصار نفت خاورمیانه هدف غایی آمریکا
جهان اکنون به شدت وابسته به نفت خاورمیانه است و نفت خاورمیانه نیز وابسته به مسیر عبور از تنگه هرمز؛ امریکا میخواهد حصار این وابستگی را بشکند.
در چنین شرایطی، احیای ظرفیت نفتی ونزوئلا نقش سپر نفتی امریکا در بحرانهای آینده را ایفا میکند.
اینگونه است که این روزها ونزوئلا به طور ناگهانی دوباره وارد مدار سیاست خارجی ایالات متحده شده است:
میدان بازی کنترل انرژی جهانی، جایی میان تهران، کاراکاس و واشنگتن در حال بازچینی است. همه در حال چیدن مهرهها هستند؛ تاس اول را امریکا میریزد.
اما هدف غایی حمله به ونزوئلا و متعاقب آن در دست گرفتن کنترل نفت جهانی، بیاثر کردن تهدیدهای ایران در تنگه هرمز است. وقتی این مهم به وقوع پیوست و کنترل قیمت نفت از دست ایران خارج شد، امریکا چراغ سبز حمله به ایران را به اسرائیل نشان خواهد داد.
![]()
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

