رونویس – مجله مهر: آنچه در سالن ترانزیت فرودگاه کیش رخ داد، در نگاه اول نشان از آبگرفتگی در فضای عمومی بود ولی این حادثه، نمایشی عینی از شکاف ساختاری میان مدیریت، بودجه و اولویتگذاریهاست. جایی که با یک بارش باران جدی، یکی از حساسترین نقاط ورود و خروج مسافران به وضعیتی رسید که نه تنها با استانداردهای یک منطقه آزاد همخوانی ندارد، بلکه نمیتوان آن را هم صرفاً به عنوان «حادثه طبیعی» توجیه کرد. این رخداد زنگ هشداری است درباره ضعف نظارت، کمتوجهی به زیرساختها و ناکارآمدی در تخصیص منابع؛ نمونهای تلخ از جایی که شعارهای توسعه و گردشگری، با واقعیت عملیاتی فاصلهای آشکار دارند.
فرودگاه؛ خط قرمز زیرساختی که نادیده گرفته شد
فرودگاه، آخرین حلقه زنجیره خدمات شهری نیست که کاستیهای موجود را نادیده گرفت؛ بلکه نخستین مواجهه مسافر با یک شهر و معیار سنجش کیفیت مدیریت آن است. وقتی این فضا با باران چند ساعته از کار میافتد دیگر این معضل فراتر از نقص فنی دیده میشود؛ چون مسئله به نبود نگاه زیرساختمحور در سیاستگذاری برمیگردد. در حالی که همین چند وقت پیش بود که فعالان اقتصادی از تجلی واقعی اجرای سیاست همدلی و وفاق دولت ابراز خرسندی کردند اما ظاهراً حمایت رئیس جمهور و عنایت ویژه به کیش هم کافی نبود تا معضلات زمستانی و نقصهای زیرساختی را کنار بزند.
بودجه هست ولی اولویت نیست
این رخداد در شرایطی اتفاق میافتد که خطابههای مدیران و متولیان امر با ادبیات رسمی و حتی مملو از تأکید بر تقویت زیرساختها، تابآوری شهری و هزینهکرد هدفمند منابع است در حالی که واقعیت میدانی چیز دیگری میگوید. کیش شهری نیست که باران پدیدهای نادر در آن باشد و یا آبگرفتگی مسئلهای غیرقابل پیشبینی؛ آنچه در این میان غیرقابل فهم است، تکرار چنین بحرانهایی در منطقهای است که از مزیت درآمد و استقلال مالی برخوردار است.
مدیریت نمایشی
در مقابل این ضعفهای عیان، نوع هزینهکرد بودجهها قابل تأمل است. منابعی که میتوانند صرف اصلاح شبکههای دفع آب، نگهداری اصولی فضاهای عمومی و ارتقای استانداردهای شهری شوند، به سمت برگزاری رویدادهایی عجیب و غریب هدایت میشوند که بیش از آنکه پاسخگوی نیاز واقعی در شهر باشند، کارکرد تبلیغاتی دارند.
ماراتن پیش از شهر؛ جابهجایی خطرناک اولویتها
مسابقات ماراتن و برنامههایی از این دست، با پوشش رسانهای گسترده، گسترش بیبند و باری و تولید رپورتاژ، قرار است تصویر شهری پویا و بی مسئله بسازند؛ تصویری که با اولین بارش باران فرو میریزد. مسئله در این میان زیر سوال بردن نفس ورزش نیست و این هدف را هم نداریم مسئله تقدم و تأخر اولویت اصلی جامعه است. وقتی زیرساختهای پایهای شهر دچار اختلال هستند و اولویتدادن به چنین رویدادهایی آن هم با حاشیههای فرهنگی و اجتماعی و گسترش بیبندوباری نشان میدهد هدف، اصلاً پرداخت به مشکلات مردم و حل مسئله نیست؛ بلکه ساخت تصویر پوشالی و ویترین پر زرق و برق است.
رپورتاژ برای نمایش
در این میان، آنچه کمتر دیده میشود، پاسخ روشن به افکار عمومی است. به جای شفافسازی درباره چرایی ضعف زیرساختها، ماشین تبلیغات به کار میافتد؛ گزارشهای سفارشی منتشر میشوند و واقعیت، زیر لایهای از بزک رسانهای پنهان میماند و اختلال در تردد، سردرگمی مسافران، نارضایتی و احساس بیتوجهی، هزینههایی هستند که در هیچ جدول بودجهای ثبت نمیشوند، اما مستقیماً اعتماد عمومی را با فرسایشی عمیق مواجه میکند. اگر به این امر واقف باشیم که شهر برای زندگی و نفس کشیدن مردم است، نه برای قاب دوربینها و تیترهای نمایشی شاید نصف مسیر مسئولیت پذیری را رفته باشیم.
اول زیرساخت، بعد رویداد
آبگرفتگی سالن ترانزیت فرودگاه کیش، یک هشدار مدیریتی برای مسئولان است؛ هشداری درباره اینکه تا زمانی که منابع به جای حل مسئله، صرف نمایش و فساد شوند، بحرانها نهتنها حل نمیشوند، بلکه تکرار و عادیسازی میشوند. پس این را بدانید پیش از هر ماراتن پر هزینه یا جشنواره و برنامههای نمایشی و ویترینی، باید شهر را برای زندگی مردم آماده کنید. اگر این اصل بدیهی نادیده گرفته شود، با هر معضل و حادثه به اصلاح طبیعی، دوباره همین واقعیتها را یادآوری خواهد کرد.
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

