تحلیل کامل رای اولیه دادگاه عالی ورزش

به گزارش رونویس، رد درخواست دستور موقت باشگاه استقلال از سوی دادگاه داوری ورزش (CAS)، در ظاهر یک شکست کامل به نظر میرسد؛ پنجره نقلوانتقالات زمستانی بسته میماند و امکان تقویت تیم از بین میرود. اما اگر این تصمیم را در چارچوب حقوق ورزشی تحلیل کنیم، مشخص میشود که این رأی فقط «یک خبر بد» نیست، بلکه همزمان حامل یک پیام منفی مهم و یک نشانه مثبت قابلتوجه برای ادامه مسیر حقوقی استقلال است.
نکته منفی: ضعف در اثبات «ضرر جبرانناپذیر»؛ جایی که استقلال میتوانست قویتر عمل کند
در مرحله دستور موقت، CAS اساساً وارد داوری نهایی نمیشود. دادگاه فقط بررسی میکند که آیا اجرای فوری رأی فیفا باید متوقف شود یا نه. یکی از سه شرط اساسی برای صدور دستور موقت، اثبات «ضرر جبرانناپذیر» است؛ یعنی ضرری که اگر امروز واقع شود، حتی با پیروزی نهایی هم دیگر قابل جبران نباشد.
از منظر حقوقی، اتفاقاً این شرط میتوانست نقطه قوت استقلال باشد. چرا که مسئله استقلال صرفاً پرداخت غرامت یا تحمل یک مجازات موقت نیست؛ بلکه از دست دادن یک بازه زمانی غیرقابل بازگشت است. استقلال ممکن است در رسیدگی ماهوی موفق شود و رأی فیفا نقض یا تعدیل گردد، اما حتی در آن صورت نیز پنجره زمستانی از دست رفته و هیچ رأیی قادر به بازگرداندن آن نخواهد بود.
اینجا دقیقاً همان جایی است که میتوان به عملکرد حقوقی باشگاه انتقاد وارد کرد. اثبات ضرر جبرانناپذیر صرفاً با بیان کلی «از دست رفتن نقلوانتقالات» کافی نیست. استقلال میتوانست و باید این ضرر را بهصورت ملموس و مستند نشان میداد؛ از جمله با تأکید بر حضور همزمان باشگاه در چند جبهه رقابتی مانند لیگ برتر، جام حذفی و رقابتهای آسیایی و توضیح اینکه عدم تقویت تیم در چنین شرایطی مستقیماً بر نتایج ورزشی اثر میگذارد.
علاوه بر این، ارائه گزارشهای پزشکی رسمی درباره تعدد مصدومان، طول دوره درمان آنها و ریسک تشدید مصدومیتها به دلیل فشردگی مسابقات، میتوانست نشان دهد که بسته بودن پنجره صرفاً یک مشکل فنی ساده نیست، بلکه به یک آسیب ساختاری برای تیم تبدیل میشود. مجموعه این عوامل میتوانست دادگاه را به این جمعبندی برساند که حتی پیروزی نهایی استقلال، این زیان را جبران نخواهد کرد. عدم اقناع CAS در این بخش، بیش از هر چیز، نشاندهنده ضعف در نحوه ارائه و برجستهسازی این ادله است.

نکته مثبت: پذیرش «احتمال موفقیت در ماهیت دعوا»؛ سیگنالی مهم از CAS
در مقابل، بخش مثبت رأی جایی است که شاید در نگاه اول کمتر به چشم بیاید، اما از منظر حقوقی اهمیت زیادی دارد. CAS پذیرفته که استقلال در اصل دعوا، یعنی در رسیدگی ماهوی، شانس موفقیت دارد؛ هرچند این شانس همچنان بالا نیست.
این پذیرش به معنای آن است که دادگاه، رأی فیفا را بدیهی و غیرقابل تردید تلقی نکرده است. در پرونده، نکاتی وجود داشته که به نظر داوران CAS قابل بحث بوده؛ از جمله وضعیت فنی منتظر محمد در برنامههای تیم، اعلام یا القای عدم نیاز فنی به او، تردید نسبت به اینکه «عدم ثبت» بهتنهایی بتواند مبنای محکم فسخ تلقی شود و از همه مهمتر بحث استعلام اشتباه فیفا از فدراسیون که جزو مبانی اصلی رای محکومیت استقلال بود
در عمل، این یعنی موقعیت حقوقی استقلال امروز، نسبت به ابتدای طرح دعوا، بهتر شده است. استقلال از وضعیتی که شانس موفقیت آن تقریباً صفر به نظر میرسید، به نقطهای رسیده که CAS حداقل احتمال موفقیت را رد نکرده است. این تفاوت، در دعاوی ورزشی تفاوت کمی نیست.
تمرکز راهبردی استقلال در ادامه مسیر چه باید باشد؟
از این مرحله به بعد، استقلال اگر بخواهد از همین شانس محدود استفاده کند، باید تمرکز خود را دقیقاً بر همان نقاطی بگذارد که CAS به آنها توجه نشان داده است. تقویت ادله مربوط به تصمیمات فنی، ارائه مستندات روشن از مکاتبات داخلی، توضیح دقیق نقش بازیکن در برنامههای تیم و حتی زیر سوال بردن رای فیفا در مورد میزان دستمزد باقی مانده بازیکن میتواند این احتمال موفقیت را، هرچند اندک، افزایش دهد.
در واقع، استقلال باید به جای پخش کردن انرژی حقوقی در همه جهات، روی همان ترکهایی تمرکز کند که در دیوار رأی فیفا ایجاد شده است.

یک سوءبرداشت رایج: «توافق با بازیکن دیگر فایدهای ندارد»
برخلاف نظر برخی حقوقدانان که معتقدند توافق با منتظر محمد پس از صدور رأی فیفا هیچ اثری ندارد، این نگاه بیش از حد مکانیکی و صفر و یکی است. داور CAS ماشین نیست که صرفاً داده وارد کند و نتیجه از پیشتعیینشده تحویل دهد.
درست است که اگر توافق پیش از رأی فیفا حاصل میشد و بازیکن شکایت خود را پس میگرفت، اثر تعیینکنندهتری داشت؛ اما حتی در وضعیت فعلی نیز توافق میتواند اهمیت داشته باشد، بهویژه اگر بازیکن در قالب آن توافق، برخی ادله و ادعاهای باشگاه استقلال را بپذیرد یا صراحتاً اعلام کند که از بخشی از حقوق خود گذشته است.
چنین توافقی میتواند این سؤال را در ذهن داور CAS پررنگ کند که وقتی طرف خصوصی دعوا عملاً رضایت داده یا از حق خود عدول کرده، چه توجیهی برای تداوم یک مجازات ورزشی سنگین علیه باشگاه باقی میماند. این به معنای تضمین پیروزی نیست، اما قطعاً میتواند بر نگاه دادگاه نسبت به ضرورت و تناسب محرومیت اثر بگذارد.
در نهایت باید اشاره کرد، رد دستور موقت استقلال، از یکسو ضعف تیم حقوقی باشگاه در اثبات ضرر جبرانناپذیر را آشکار میکند؛ ضعفی که میتوانست با ارائه مستندات دقیقتر جبران شود. از سوی دیگر، این رأی یک پیام مهم دارد: پرونده استقلال نزد CAS از پیش باخته تلقی نشده است.
استقلال اکنون با شانس اندک اما واقعی ادامه مسیر میدهد. موفقیت در این مسیر، نه با ایجاد حواشی رسانهای، بلکه با تمرکز حقوقی، تقویت ادله پذیرفتهشده و مدیریت هوشمندانه پرونده ممکن است.
منبع:+
|
مطالب پیشنهادی از سراسر وب |

